الان وقتشه

من حسین عزت خواه درصدد هستم از طریق این وبلاگ به نکاتی اشاره کنم که بتوانید به بهترین مدل از آن بهره و زندگی خود را تغییر دهید. با من همراه باشید.

الان وقتشه

من حسین عزت خواه درصدد هستم از طریق این وبلاگ به نکاتی اشاره کنم که بتوانید به بهترین مدل از آن بهره و زندگی خود را تغییر دهید. با من همراه باشید.

زمانی که احساس تنهایی می کنیم ، راه حل چیست؟

حسین عزت خواه



مدرس موفقیت و کارافرین


الان وقتشه



عزت خواه دات کام



زمانی که احساس تنهایی می کنیم ، راه حل چیست؟

 

راه حل احساس تنهایی چیست | راه حل حس تنهایی | احساس تنهایی | احساس پوچی | احساس بیهودگی | تعریف حس تنهایی | رهایی از حس تنهایی | رهایی از حس بیهودگی

 

راه حل احساس تنهایی چیست؟

 

اکثرا همه ما با این موضوع در گیر هستیم و به یک راه حل خیلی خوب نیاز داریم و چون چیزی هست که  هرگز با پول هم قابل حل نیست و متاسفانه در سال های اخیر همه ما کم و بیش درگیری بیشتری با این مساله داریم .  مشکل این هست:

زمانی که ما احساس تنهایی می کنیم :

راه حل چیست؟ چرا تنها هستیم ؟

یا اینکه اگر بهتر سوال بپرسم :

چه کنیم که تنها نباشیم؟

این اصولی را که به شما می گویم لازمه اش اینکه بهتر است که تک تک آنها را اجرا و تمرین کنید که وضعیتتان بهتر شود. بگذارید از اینجا شروع کنیم ما اصولا نمیدانیم که تنها هستیم ولی مواقعی که مشکلی پیش می آید و احساس می کنیم که نیاز به درد و دل کردن داریم آن موقع می فهمیم کسی نیست که حرفمان را گوش کرده و کمکمان کند آن موقع دیگر  زمان بدی است.

 زیرا دیگر دوستی نداریم و دیر به این فکر افتادیم که بخواهیم دوست پیدا کنیم ولی خوب اگر نگاهی به اطراف خودمان کنیم می بینیم که الان همه سرگرم اینستاگرام ، تلگرام و یا شبکه های اجتماعی دیگری هستند و هرکسی را هم که ببینید چند هزار نفر فالوئر دارد و فکر می کند که با چند هزار نفر دوست است و فکر می کند فرد معروفی است و دوستان زیادی دارد و فرد اجتماعی هست .

در واقع متاسفانه اینطور نیست چون همان آدمهایی که با آنها در فضای مجازی درگیرشان هستند ، در دنیای واقعی  اگر به همه آنها زنگ بزنند. شاید سی نفر از آنها را از نزدیک ندیده باشند و شاید سی نفرشون سی نفر از آنها حاضر نباشند که با این فرد حرف بزنند. این آدم تنهاست این آدمی که مثال می زنم شاید از خیلی از ما دور نباشد.

 شاید این مشکل را من یا شاید از خیلی های دیگری که هر روز با آنها در ارتباط هستیم کم و بیش داشته باشند. حالا این طیفی که می گویم شاید فردی  باشد که دوستی ندارد و آدمی باشد که دوستان بیشتری داشته باشد، ولی خوب متاسفانه  همه درگیر این مساله  هستم، و یک معضل بدی هست که باید حتما حل کنید و خیلی از مسائل زندگی ما به این عواطف و احساساتمان به این تنهایی متصل هست.

بعضی مواقع میلیون ها تومان پول هم  داشته باشید. اصلا کسی رو دوست ندارید که با او  از این پول ها لذت ببرید، احساس تنهایی می کنید و اصلا کسی را دوست ندارید و یاد نگرفتید که چگونه با کسی ارتباط برقرار کنید.

حال مواردی که باید اجرا کنید در زیر آوردم  به دقت بخوانید و اجرا کنید :

اولین اصل ( ارتباط خودتان را با اطرافیانتان بیشتر کنید !!)

با آدم هایی که الان در کنارتان هستند. ارتباط های بهتر و بیشتری را برقرار کنید، این به این معناست که  ایده آل گرایی را کنار بگذارید،  مثلا  اگر در ذهنتان این را دوست دارید که با آدم های پولدار، تحصیل کرده و دکتری و سطح بالا باشید. این ایده آل گرایی خیلی خوب است ولی برای شروع با آدم هایی که الان در زندگیتان هستند بیشتر ارتباط برقرار کنید و به آنها بیشتر اهمیت بدهید .

مثلا وقتی همسایه خود را می بینید. از او در مورد کارش بپرسید، ببینید آیا از مشتری هایش راضی است، کامل جویای احوالش شوید. این کار را از  از همسایه، همکاران، مغازه دار و از هرکسی که در زندگیتان هست شروع کنید، شاید در روز شما سی نفر را بینید. این سی نفر نباید آدم های کمرنگی در زندگیتان باشند. نقطه شروع برای شما از آدم های اطراف شما هستند.

سعی کنید این آدم های اطراف خودتان را بیشتر و بهتر بشناسید و به آنها اهمیت دهید و بعد به آدم های ایده آلی که دوست دارید نزدیک تر شوید، اگر سطح زندگی افرادی را که با آنها در ارتباط هستید را دوست ندارید قبول، ولی به دنبال این باشید که آدم های بیشتر و بهتری را پیدا کنید.

دومین اصل (دایره رو گسترده کنید!!)

قوی ترین موردی هست که می تواند شما را از دایره تنهایی در بیاورد. اینکه شما باید دایره دوستی خودتان را افزایش دهید، این به این شکل که وقتی با یکی از دوستانتان بیرون می روید به او بگویید که یکی از دوستانش را با خودش بیاورد .

حالا اگه برنامه ای دارید که شام بیرون بروید یا یک ورزشی را باهم انجام بدهید شام، تفریح یا کار مد نظرتان را سه نفری انجام بدهید. این باعث می شود که یک نفر جدید در زندگی شما وارد شود، باور نمی کنید که این یک نفر می تواند چقدر زندگی شما رو تحت تاثیر قرار بدهد و ممکن است. 

در آینده هم حتی خیلی بتواند به شما کمک های زیادی کند که نه تنها می تواند. شما را از تنهایی بیرون بیاورد. بلکه  از لحاظ احساسی شما را بیرون بیاورد و شاید بتواند از لحاظ کاری بتواند به شما کمک کند. شاید بتواند یکی از بهترین دوست شما باشد، همیشه به دنبال دوستان بهتری باشید، به دنبال این باشید که دایره ارتباطی خودتان را گسترده کنید.

در کلاس های بازار یابی که دارم. اکثرا توصیه ای که به دانشجوها دارم. این هست که اگر می خواهید. فروش بیشتری داشته باشید. باید با افراد بیشتری تعامل داشته باشید ،اگه پلت فرم های تبلیغاتی 10 تا دارید، این را به 20 تا یا بیشتر ارتقا بدهید. اگر فقط در اینترنت تبلیغ می کنید. از بازارهای فیزیکی هم استفاده کنید. از انواع روش ها استفاده کنید چون از این طریق افراد بیشتری با کارتان تعامل پیدا می کنند.

سومین اصل (از دایره ارتباطی کوچیک خودت بیرون بیایید !!)

آیا خوب خود را به دوستانتان معرفی می کنید؟ آیا فن معرفی کردن خودتان به دوستانتان را می دانید؟ آیا می توانید از رویاها، رفتار و از اهدافتان و از چیزهایی که دوست دارید به دوستانتان بگویید، ببینید. یک آدمی که خیلی ساکت است و همیشه یک گوشه می نشیند. نمی تواند دوستان زیادی داشته باشد. به این علت که مثل یک جعبه ای است که در آن  کاملا بسته است و هیچ کسی هم علاقه مند نیست که  به جعبه بسته نگاهی کند.

اگر دقت کنید در فروشگاه یک محصولی را اگر می خواهند که به فروش برسانند یک بسته از آن را در بیرون از جعبه می گذارند. زیرا برای یک جعبه سربسته که کسی نمی داند داخل آن چه چیزی هست علاقه  ای هم ندارد برای آن پول پرداخت کند .

باید خودتان را  طوری معرفی و عرضه  کنید که کار،  اخلاق، رویاها، اهداف بلند مدت و چیزهایی که دوست دارید به دوستانتان بگویید. آدم های بیشتری به شما علاقه مند شوند و مکالمات بیشتری را با شما داشته باشند. همیشه در خاطر داشته باشید اگر دوست جدیدی را پیدا کردید و با فردی شام خوردید. رفتارتان را تحلیل کنید که به چه شکلی برخورد کردید و چگونه می توانستید بهتر باشید، آیا رفتار خوبی داشتید یا نه اینکه چگونه می توانستید. بهتر و عالی تر ظاهر شوید و همین طور رفتار و برخورد فرد مقابل خود را هم تحلیل کنید .

 با این تحلیل می توانید  بفهمید که از چه مدل آدم هایی خوشتان می آید. از لحاظ مغزی و فرکانسی هم همان آدمها رو به زندگیتان جذب می کنید. خیلی مهم است  که بدانید چه آدمهایی به زندگیتان می آیند. شما چه آدمی هستید این کمک می کند که خودتان را بهتر بشناسید. مثال زمانی که با یک فردی حرف می زنید. یاد می گیرید که به چه شکلی به او نگاه کنید. حرکات دست و چهره ای را انجام بدهید، چه حرفهایی بزنید چقدر بتوانید مودب باشید و چقدر می توانید شخصیت سرگرم کننده ای باشید .

همه این موارد را تحلیل کنید و نکته آخر اگر در آن تحلیل ها موفق نشدید و نتیج خوبی برای شما نداشت. وقت آن است که پیش یک روانشناس یا سخنران بروید که بتواند به شما راهنمایی و کمک کند. کمک گرفتن هیچ مشکلی ندارد مشکل این هست که شما تنها باشید و نتوانید مشکل خود را حل کنید .

اصولأ در سن های بالا این اتفاق می افتد ولی در سالهای اخیر رسانه های اجتماعی با مردم کاری کرده  است که همه فکر می کنند. خیلی آدم های  اجتماعی هستند و دوستای زیادی دارند ولی در واقع  همه آنها تنها هستند .

تنها با یک موبایل یا تبلت فکر می کنند که با همه در ارتباط هستند و با همه ارتباط برقرار می کنند،  امیدوارم که این اصول گفته شده رو اجرا کنید و هیچوقت در زندگیتان تنها نباشید و دوستان بیشتر و بهتری پیدا کنید و به اهدافتان برسید .

 

با سپاس فراوان از شما دوست عزیز، امیدوارم بیشتری بهره را از مطالب مقاله   زمانی که احساس تنهایی می کنیم ، راه حل چیست؟برده و شاهد اثرات آن در بهبود زمانبندی خود بوده و آن ها را از طریق ارسال کامنت با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

موفقیت شما روزافزون

حسین عزت خواه ، مدرس موفقیت و کارآفرین

چگونه انسان متفکری شویم؟| حسین عزت خواه | مدرس موفقیت و کارافرینی | الان وقتشه | عزت خواه دات کام

حسین عزت خواه


الان وقتشه


مدرس موفقیت و کارآفرین



عزت خواه دات کام





چگونه انسان متفکری شویم؟

 

انسان متفکر | متفکر باشیم | چگونه متفکر شویم | چگونه انسان متفکری شویم | تفکر داشته باشیم | متفکر شویم | ذهن خلاق | ساده نباشیم | عاقل باشیم |

 

تبدیل به انسان متفکری شویم

 

امروز می خوام در مورد یک مبحثی عالی با شما صحبت کنم که همه آدمها با تمام اهداف و رویایی که دارند و در هر سطحی که هستند می توانند در زندگی خودشان از این اصول استفاده کنند و این بخش فوق العاده تاثیر گذار هست.

موضوع این است که چگونه به آدم متفکر(یا متفکرتری ) تبدیل شویم؟

 

حال اول به این بپردازیم که آدم متفکر از نظر من چه کسی هست؟ از نظر من انسان متفکر کسی هست که بتواند از امروز خودش استفاده کند و لذت ببرد، آدمی که آرام هست و آرامش دارد، آدمی که صلح طلب هست و استرس ندارد، آدمی که نگران فردایش نیست و در لحظه حال زندگی می کند و از حال لذت می برد. آدمی که در کل وقتی از او بپرسید که حالش چطور است با تمام قدرت می گوید که حالش خوب است.

حالا این آدم حال خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد:

رکن اول: کجا قرار گرفته ایم؟

باید از خودتان بپرسید و تحلیل کنید که در چه شرایطی قرار دارید؟ از خودتان بپرسید که کجا قرار دارید؟

 

این به این منزله این است که از لحاظ کاری باید بررسی کنید که در چه شرایطی قرار گرفتید اگه مدیر یا کارمند هستید موقعیت خودتان را از لحاظ کاری بررسی کنید و روی کاغذ یادداشت کنید، از لحاظ روابطی که با همسرتان، با عشقتان یا دوستانتان و کلأ موقیعت خودتان  دارید را در همه این موارد بررسی کرده و یاداشت کنید.

نکته جالب توجه اینه شما جزء کدام دسته هستید؟

خیلی از آدمهایی که به رستوران می روند. وقتی که در بیرون از رستوران می نشینند، می گویند که فلان رستوران چقد شلوغ است؟ می گویند که رستوران کناری چقد شلوغ است؟ دوست من سعی کنید در رستورانی که هستید، از بوی غذایی که در آنجا پیچیده، از صندلی های که چیده شده اند و از آدمهایی که کنار شما هستند لذت ببرید.

 

وقتی که با دوست یا با همسرتان به رستوران رفتید، از بودن در آن رستوران لذت ببرید! در بیرون از رستورانی که هستید رستوران های زیادی است: سوشی، مکزیکی، ایتالیایی یا هر چیزی دیگه ای که هست، شما سعی کنید از لحظه حال و از جایی که هستید لذت ببرید.

رکن دوم :چه کسی هستیم؟

 از خودتان بپرسید که من چه کسی هستم؟ چه کارهایی رو در طول روز انجام می دهم؟ شغل من چیست؟ اگر فایل های آموزشی می سازید، اگر در بانک کار می کنید، اگر در ورزشگاهی هستید، اگه مربی هستید باید بپرسید که چطور آدمی هستید؟ 

 

به یک تعریف مشخص برسید، وقتی که همه فاکتورها نوشتید که این موقعیت ها از شغلت و موقعیتی که در خانه داری شروع می شود، می توانید بررسی کنید که خوب یا بد عمل کردید و بعد خودتان را بشناسید.

رکن سوم : فرکانس های فکرمان چیست؟

طرز فکر شما در مورد رخداد یا اتفاقاتی که می افتد چیست؟ ببینید وقتی که در عکاسی یا فیلمبرداری یک شیئی را در یک جایی  قرار می دهید و دوربین را یک جای دیگری  قرار می دهید. این زاویه ای که بین این دو قرار گرفته می تواند همه چیز را تغییردهد، مثلا می تواند جسم یا شی مد نظر ما سیاه باشد، چون شدت تاریکی یا نورش زیاد است، این جاگیری دوربین در عکاسی یا فیلم برداری واقعا خیلی تاثیر گذار است. البته علت آوردن این بحث این است که نوع دید ما به اتفاقات چگونه است؟

حالا در زندگی واقعی:

یک اتفاقی می افتد فرکانس فکری یا روش فکری شما در زندگی نسبت به این اتفاقات چگونه است؟

 

مثلا یکی از دوستانتان وقتی که دیر می کند، فکر شما در موردش چیست؟ مثلا می گویید که رفته است تا یک جعبه  شیرینی یا یک گل خرید کند، البته در فکرخودتان می گویید که من قبلأ به او گفته بودم که این کارها را نمی خواهد انجام بدهد و یا اینکه می خواهد شما را سورپرایز کند یا خیر؟ در فکر شما موارد منفی خطور می کند که نکند دوست من تصادف کرده یا اینکه اتفاق بدی برای او افتاده است؟

 

اولین گزینه ای که به ذهنتان خطور می کند چیست؟

زمانی که با طرف فردی بحث می کنید چه چیزی به ذهن تان می آید؟ آیا فردی که با او بحث می کنید، حرفهای شما را نمی فهمد یا اینکه شما باید طرز بیانتان را تغییر بدهید؟ دیدگاه ما در زندگی واقعا مهم است، این موراد را باید بررسی کنید و ببینید در شرایط واقعیچگونه می توانید بقیه را قضاوت کنید؟

 

نکته ای دیگر که با این قضیه خیلی مرتبط است، اینکه ورژن بهتر شما چه شکلی می تواند باشد؟ این سوال واقعا جالب توجه است، مثلا گوشی آیفون هر سال یک نسخه جدیدی از آن وارد بازار می شود و مشتریان این گوشی ها منتظر این هستند که ببیند ورژن جدی چه ویژگی های مثبت و چه ویژگی های منفی دارد؟

حالا از خودتان بپرسید که من در نسخه جدید خودم چه ویژگی هایی دارم؟ چه شکلی می توانید باشید؟ چه چیزهایی باید نداشته باشید؟ چه عیب هایی را باید برطرف کنید؟

 

فرض کنید شما و همه شخصیت شما مشابه یک محصولی است که هر ماه نسخه جدیدی از آن منتشر و عرضه می شود.  با این فرض شما دوست دارید که در نسخه جدید خودتان چگونه باشید و چه مواردی  جذاب و عالی را به شخصیت خودتان اضافه کنید و چه مواردی را کم و حذف کنید؟ این اتفاق را باید خودتان بسازید، به شما می گویم گه چگونه می توانید اینکار را کنید.

 

رکن چهارم : مدیتیشن، یعنی قبل از واقعیت زندگی کنید!!

 

مدیتیشن یعنی "تمرین زندگی کردن" آیا تا بحال اینکار را انجام داده اید یا خیر؟ اینکه آیا علاقه ای به مدیتیشن کردن دارید؟ اما اگر می خواهید در زندگیتان موفق باشید و شکست نخورید که مدیتیشن کردن را تمرین کرده باشید، در اکثر اوقات افرادی که شکست می خورند با خودشان می گویند که من اولین بارم بود یا نه حق داشتم که باختم و شکست خوردم و کسب و کارم را از دست دادم،

ولی نظر من اینگونه نیست شما هرگز نمی توانید این ها را به خودتان بگویید: چرا که می توانید از یک تکنیک عالی استفاده کنید که قطعا کمک تان می کند که تجربیات عالی تر و بهتری را داشته باشید .

چرا می گویم که شما نباید این حرفها را خودتان بگویید؟ چون تکنیکی به عنوان مدیتیشن کردن وجود دارد، در دنیای مدیتیشنزندگی کردن را تمرین کنید، می توانید چشمهایتان را  ببندید، آرام  و ریلکس باشید، تمامی آنچه در اطرافتان می بینید را از فکرتان حذف کنید، حالا به یک سطح بالاتر بروید؛ از لحاظ اخلاقی اگر حسادت می کنید، اگر دروغ می گویید هر چیزی که در درونتان هست را بیرون بریزید.

مدیتیشن می تواند زندگی شما را تغییرات زیادی بدهد و شما در دنیایی قرار می گیرید که به خودتان اجازه می دهد که هر کاری را انجام دهید. همه محدودیت ها و همه ویژگی های منفی را از ذهنتان بیرون کنید و موارد زیادی که تنها با مدیتیشن کردن می توانید انجام دهید.

 

شما برای تغییر در زندگیتان نیاز به یک فضا دارید که من  آن را فضای ذهنی می نامم که در ذهنتان نسخه  بهتری را از خودتان بسازید؛ این امر با مدیتیشن امکان پذیر است. در واقعیت اینکار را نمی توانید انجام دهید، ولی وقتی که با مدیتیشن اینکار را انجام می دهید. می توانید جسور باشید و اینکه به توانایی های خودتان پی می برید.

زیرا ضمیر نا خودآگاه شما تفاوتی بین دنیایی که در مدیتیشن کردن بودید و دنیای واقعی قائل نمی شود و باور می کند که شما  توانستید همه محدودیت ها را کنار گذاشته و یک شخصیت بهتری از خودتان بسازید و شما هم می توانید قدم به قدم جسورترباشید و در واقعیت هم دیگر حسادت و دروغ گویی را حذف می کنید و سعی می کنید که یک شخصیت عالی تر و بهتر باشید.

 

دوست خوبم امیدوارم که این چهار نکته که در اینجا بیان کردم را  اجرا کنید و شدیدأ به شما  توصیه می کنم که از مدیتیشن غافل نشوید و در زندگی تان به کار ببندید. توجه! امیداوارم که به تمام اهداف، آرزوها و رویاهایتان برسید وتا زمانی که نرسیدید تسلیم نشوید و مطمئن باشید که این اصول واقعا به شما  کمک می کند که زندگیتان رو متحول کنید.

 

 

با سپاس فراوان از شما دوست عزیز، امیدوارم بیشتری بهره را از مطالب مقاله چگونه انسان متفکری شویم؟ برده و شاهد اثرات آن در بهبود زمانبندی خود بوده و آن ها را از طریق ارسال کامنت با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

موفقیت شما روزافزون

حسین عزت خواه ، مدرس موفقیت و کارآفرین

چهار کلید اصلی برای رشد شخصی و بدست آوردن و خلق اهداف | حسین عزت خواه | ثروت | مدرس موفقیت | میلیونر شوید

حسین عزت خواه


مدرس موفقیت و کارافرین



الان وقتشه 



عزت خواه دات کام



چهار کلید اصلی برای رشد شخصی و بدست آوردن و خلق اهداف

 

رشد شخصی | خلق هدف | بدست آوردن هدف | چهارکلید اصلی | رشد فردی چیست | رشد فردی و شخصی | رشد فردی |عوامل شخصی |اهداف خود را خلق کنید |چهار کلید رشد شخصی و خلق هدف

 

رشد شخصی و خلق هدف

افراد زیادی هستند که این اطلاعات را نمی دانند و این خیلی بد است. زیرا حتی این را نمی دانند که بخواهند درستش کنند، اما من به شما تبریک می گویم چون در مسیر و فرکانسی هستید که می خواهید زندگی تان بهتر شود واز لحاظ شخصی رشد پیدا کنید.

 کلید اول : روانشناسی

باید از لحاظ روانشناسی چه تغییراتی درون شما ایجاد شود تا بتوانید زودتر به اهداف خود برسید؟ و از لحاظ شخصی خودتان را به یک سطح بالاتر برسانید.

اولین مورد در قسمت روانشناسی « motivation» است، یعنی انگیزه، این انگیزه را چطوری باید به خودتان بدهید؟

ببینید انسانهای اطراف شما می توانند بر شما تاثیر بگذارند ولی شما مسلما به دنبال این هستید که سرعت بیشتری داشته باشید و پیشرفت بیشتری داشته باشید، در نتیجه باید یاد بگیرید به خودتان انگیزه بدهید، یکی از قویترین راه ها برای این کار این است کهاهداف خود را روی یک برگه کوچک بنویسید و در جیبتان قرار دهید و هر روز آن اهداف مرور کنید هر ساعت و هر زمانی که احساس می کنید خسته شده اید ، آن اهداف را مرور کنید.

به نکته ای که من رعایت می کنم توجه کنید. می توانیم سنگ یا صدف کوچک به عنوان نمادی از آن اهداف خود در جیبتان قرار دهید و وقتی که دست شما به آن سنگ می خورد و آن را می بینید. شما رابه یاد اهداف خود می اندازد. این کار ناخود آگاه اتفاق می افتد و اهداف را به یاد شما می آورد.

مورد دوم: قدرت تغییر داشته باشید

یعنی زمانی که راهی که رفته اید و متوجه می شوید اشتباه است این قدر قدرت و جسارت داشته باشید که قبول کنید و راه خود را عوض کنید و از یک مسیر دیگری بروید.

وقتی که ما کارهای تکراری را انجام می دهیم آن کارها ما را به ربات تبدیل می کنند.

در کتابی که نوشته ام شدیدا به این موضوع اشاره کرده ام که لازم نیست مثل یک ربات فقط کار کنید، مهم این است که مسیر درستی برویم و بازدهی بالایی داشته باشیم.

مورد سوم : خوش بین باشید.

نباید نگران اتفاقی باشیم که قرار است در آینده رخ دهد، باید واقعا خوش بین باشیم تا بهترین برای ما اتفاق بیافتد و بین بدی و خوبی که در آینده وجود دارد باید دوربین خود را بر خوبی زوم و متمرکزکنیم که در آینده قرار است اتفاق بیافتد.

مورد چهارمی که در قسمت روانشناسی قراردارد این است که ما آدم خوبی باشیم، یعنی نسبت به آدمهای اطراف و کسانی که در زندگی شما هستند آدم دلسوز و مهربانی باشیم. انسان هایی که در اطراف ما تشکیل شدند نتیجه ای از خود ما هستند.

اصولی در روانشناسی وجود دارد که می گوید پنج نفر از آدم های اطراف تان را در نظر بگیرید، شخصیت شما از شخصیت  آن پنج نفر فاکتورگرفته شده است.

پس کارهایی که می کنید به نحوی نتیجه به آن افراد و باز به خودتان بر می گردد. اگر آدم دلسوزی هستید دور و بر شما را افراد دلسوز تشکیل می دهند، اگر آدم فداکار و مهربانی هستید آدمهای اطرافتان از شما تاثیر می پذیرند پس در نتیجه باید سعی نمایید هر روز آدم خوبی باشید، فاکتورهای آدم های خوب را همه می دانند، شما باید عیب و نقص های خودتان را بپذیرید و هر روز به آن آدم خوب بودن نزدیک تر شوید و درآخر باید بگویم آدم صبوری باشید.

کلید دوم : از لحاظ فیزیکی خوب باشید

لطفا به این سولات جواب دهید.

شما روزی چند ساعت ورزش می کنید؟ چه غذایی می خورید؟ آیا مدیتیشن و یوگا کار می کنید؟ یا نه فقط یک زندگی دارید که وقتی با من تماس می گیرید به من می گویید من می خواهم پنجاه میلیون در ماه درآمد داشته باشم حالا کسب وکار من به چه شکلی باشد و چه کاری را باید انجام دهم؟

خب من از شما می پرسم مدیتیشن و تمرکز انجام می دهید و شما می گویید این ها چه ربطی با هم دارند؟ من ربط آن را به شما می گویم.

فیزیک شما در طولانی مدت روی شما تاثیر گذار خواهد بود مثلا فست فودی که می خورید به دلیل تنبلی شما در غذا درست کردن است یا فست فود می خورید. زیرا نمی توانید غذای خوب بخورید، این فست فود در دراز مدت مثلا یک یا دوسال روی شما تاثیر می گذارد و بازدهی مغز و بدن شما به شدت افت پیدا می کند.

پس باید به بدن خود به اندازه روح ، ذهن و مغزتان اهمیت دهید.

کلید سومتولید کننده پرحاصل و پر بازده باشید.

 به عبارت دیگر پروداکتیو باشید، به طور مثال اگر هر روز پانزده یا شانزده ساعت در جهت هدفتان کار کنید به منزله این نیست که پربازده هستید و پر بازده بودن این نیست که زیاد کار کنید، من کسانی که زیاد کار می کنند را زیاد قبول ندارم چون این افراد فرصت فکر کردن را ندارند ، همیشه چیزهای جدید در دنیا توسط افرادی که کم کار می کنند اختراع می شود.

من نمی گویم اصلا کار نکنید، می گویم روزی چند ساعت کار کنید ولی پر بازده باشید. صبح ها که از خواب بیدار می شوید یک برنامه روزانه تهیه کنید و بگویید که این کارهای اصلی من است که باید همه آن ها تمام شود.

خب دقیقا باید همه کارها را تمام کنید فرقی نمی کند دو یا پنج تا کار است این بستگی دارد به تجارت شما، می تواند چند تماس تلفنی، مشاوره دادن، مشاوره گرفتن، کتاب نوشتن و یا فایل آموزشی و ویدئویی ساختن باشد، هر چیزی که باشد شما باید کار اصلی را انجام دهید و از کارهای متفرقه که هیچ کمکی برای رسیدن به اهدافتان نمی کند. دوری کنید پس کارهای متفرقه را جزو لیست کارهایتان نیاورید، شاید در طول روز پانزده ساعت کارکنید ولی اگر فاکتور بگیرید شاید یک ساعت هم کار مفید نداشته اید، پس زمان پر بازده بودن را زیاد کنید.

کلید چهارم : مشوق باشید و لیست بسازید.

یعنی اینکه یک کاغذ بردارید و لیست افرادی که این مشخصات را دارند یادداشت کنید: عاشق شما باشند، به اهداف و رویاها و آرزوهای شما احترام بگذارند، از صمیم قلب برای شما کار انجام دهند و دلسوز شما باشند و رویا های شمارا باور داشته باشند و اهداف شمارا اهداف خود بدانند و این قدر شما برای آن ها عزیز باشید که حاضر باشند همه کاری برای شما انجام دهند.

حالا از همه لحاظ بررسی می کنیم، به طور مثال پدر و مادرتان، همسرو عشق خود رادر نظر بگیرید که می تواند به شما آرامش دهد و وقتی شما آرامش داشته باشید می توانید به هدف خود برسید.

از لحاظ دیگر یکی از دوستان شما می تواند به شما در بازاریابی یا تجارت کمک کند یا یکی دیگر از کارمندان شما می تواند. روش نوشتن بهترین طرح تجاری کمک به شما کند و شما بتوانید فروش بیشتری داشته باشید و موفق تر باشید.

شاید آلان که این لیست را می نویسید کمتر از پنج نفر در لیست باشند ولی دوست من تا آخر امسال شما باید این لیست را به پنجاه نفر برسانید، پنجاه نفررا باید در تیم زندگی خود داشته باشید که حاضر باشند برای شما جانشان را بدهند و برای شما هر کاری را انجام دهند ، این لیست است که شما را به هدف خود می رساند.

 دوست خوبم امیدوارم این چهار کلید طلایی را هر روز در زندگی تان اجرا کنیدو به هدف هایتان برسید.

نکته ای که اهمیت دارد این است که شاید سخت باشد که همه این اصول را رعایت کنید ولی شما باید به خودتان قول دهید که  من همین امروز این چهار کلید را اجرا می کنم و این را مرتب تکرار کنید.

اگر شما به مدت بیست و یک روز این کار را انجام دهید به عادت تبدیل می شود و به همین راحتی عادت های خوب وارد زندگی شما می شود.

امیدوارم رویاهایتان را باور کنید و روزی فرا رسد که به تمام اهداف خود برسید.

 

با سپاس فراوان از شما دوست عزیز، امیدوارم بیشتری بهره را از مطالب مقاله چهار کلید اصلی برای رشد شخصی و بدست آوردن و خلق اهداف برده و شاهد اثرات آن در بهبود زمانبندی خود بوده و آن ها را از طریق ارسال کامنت با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

موفقیت شما روزافزون

حسین عزت خواه ، مدرس موفقیت و کارآفرین

چگونه استوار و محکم بر روی مراحل تغییر بمانیم؟ | حسین عزت خواه | مدرس موفقیت و کارافرینی | الان وقتشه | عزت خواه دات کام

حسین عزت خواه


مدرس موفقیت و کارافرینی

الان وقتشه


عزت خواه دات کام


چگونه استوار و محکم بر روی مراحل تغییر بمانیم؟

 

چگونه محکم روی تغییر بمانیم | چگونه شخصیت خود را تغییر دهیم | می خواهم تغییر کنم | چگونه رفتار خود را تغییر دهیم | تغییر در خود | چگونه استوار و محکم بر روی مراحل تغییر بمانیم | تغییر در زندگی | چگونه باید تغییر بکنیم؟

چگونه باید تغییر کنیم؟

می خواهیم در مورد این موضوع صحبت کنیم که چگونه باید تغییر کنیم؟ از همه مهمتر چگونه روی خط تغییر بمانیم؟ یعنی اگر تغییر را شروع کردیم بتوانیم آن قدر ادامه دهید که تبدیل به یکی از عادت های شما شود، اما قبل از اینکه به پنج مورد اصلی اشاره کنم، می خواهم به شما دو دسته از افراد را معرفی کنم که این افراد نمی توانند تغییر کنند، دسته اول کسانی هستند که واقعا نمی خواهند تغییر کنند، یک هدفی در ذهنشان دارند یا یادداشت کردند و بعد از چند روز سر و کله زدن با هدفشان آن را کنار می گذارند، شاید برای شما هم پیش آمده که خواستید کاری کنید یک چیز جدیدی یاد بگیرید چند روزی مشغولش بوده و بعد هم آن را کنار گذاشتید، چرا این اتفاق می افتد؟ چون هدف سطحی است، از عمق وجودشان آن حس شور و اشتیاق را نسبت به هدف ندارند، تا الان به هدفشان عمیق فکر نکردند که چرا من این هدف رو می خواهم  و چرا من باید به این برسم.

دسته دوم کسانی هستند که تمرکز روزانه بر روی هدف ندارند، یعنی امروز خیلی پیگیر هدف هستند، ولی فردا نه! اگر می خواهید اتفاق بیفتد و به هدفتان برسید و در پروسه تغییر قرار بگیرید باید مداوم باشد، هر روز باشد، پیوسته باید پیگیر تغییر کردن باشید، در ادامه پنج نکته اصلی رو با هم بررسی می کنیم.

خوب دوست خوبم، برای اینکه به هدفمان برسیم نیاز به تغییر داریم، حالا چگونه روی آن پروسه تغییر بمانیم و تغییر را شروع کنیم؟

نکته اول این است که هدفتان را باید یادداشت کنید، دوست خوبم این را به خاطر داشته باشید باید یادداشت کنید! نه از تلفن نه از تبلت نه از کامپیوتر استفاده نکنید! حتما با خودکار روی یک کاغذ بنویسید، باید هر روز یکبار هدفتان را روی کاغذ مکتوب بنویسید،هدفتان می تواند هر چیزی باشد ولی هر چقدر توضیح بیشتری در مورد هدفتان بنویسید خیلی بهتر است، مثلا اگر هدفتان این است که یک ماشین بخرید دقیقا باید مدل ماشین، قیمت ماشین، رنگ ماشین، کار کرده یا خیر؟ صفر است یا خیر؟ و تمامی ویژگی های ماشین را بنویسید، حتی من این را به شما می گویم که  با ماشین قرار است کجا بروید؟  قرار است  با این ماشین  به کیش یا شمال بروید؟ همه اینها را باید یادداشت کنید، من زمانی که ماشین قرمز فلان مدل فلان شرکت را به این قیمت خریدم، قرار است که با آن به شمال بروم، چند روز در آنجا بمانم؟ و کجا پارک کنم؟ همه این موارد را باید دقیقا بنویسید، هر موقع که بیشتر توضیح و توصیف نوشتید. عمیق تر به آن پی می برید که چرا من این هدف  را می خواهم و این باعث می شود که  در ذهنتان واقعی شده و جان می گیرد.

مورد دوم یک وایت بورد یا از برگه هایی که تمام روزهای ماه را داخل آن نوشته شده را تهیه کنید، به دیوار اتاقتان بزنید و هر روز بر طبق برنامه قدم هایی رسیدن به هدف را یادداشت کنید، مثلا بنویسید که کارهایتان را به ترتیب باید انجام بدهید و هرگز تاخیر نداشته باشید، اگر می خواهید به هدفتان برسید و دقیقا باید طبق برنامه عمل کنید، توجه داشته باشید که هر کاری را انجام دادید، آن را تیک بزنید. نباید از هدفتان یک لحظه هم غافل شوید. خودتان را نسبت به دستیابی به اهدافتان متعهد کنید هر روز باید پیگیر هدفتان باشید، پیگیر آن وظیفه ای که نسبت به خودتان دارید باشید.

مورد سوم، در این قسمت باید پیشرفت در کار و برنامه ای که دارید را هر روز اندازه گیری کنید، هر روز قبل از خواب باید یه نیم نگاهی به این داشته باشید که در طول روز در ارتباط با هدفهایی که می خواستید، چه کارهایی کردید؟ چقدر از کارهایی که یادداشت کرده بودید را انجام دادید و چقدر به هدفتان نزدیک شدید؟ مثلا ماشینی که می خوای بخری صد و پنجاه میلیون هست، من تا الان دوازده میلیون بدست آوردم فردا می شود سیزده میلیون پس فردا می شود. چهارده میلیون، این پروسه و پیشرفت را باید اندازه گیری کنید، زمان داشته باشید و در کنترلتان باشد، کسانی که در قسمت مالی یک شرکت کار می کنند، همه قیمت ها و عددها را خوب باید بدانند، باید بدانند که  چقدر سود و ضرر کردند؟ در فلان کمپین تبلیغاتی که راه اندازی کردید چقدر فروش بیشتر شد؟ این عددها هست که به پیشرفت می رسد، اگر اطلاعی نداشته باشید هیچ اتفاقی نمی افتد، در انتها حتی پیشرفت می کنید، پس هر روز یا هر شب قبل از خواب باید پیشرفتان را اندازه گیری کنید و بدانید که  چند قدم دیگر مانده تا به هدفتان برسید.

مورد چهارم، هدفتان را  به همه بگویید، همه ما آدم ها دوستان، همکاران و خانواده ای داریم که با آنها صمیمی هستیم و باید بدانیم که آدم های مثبتی هستند، آدم های موفقی هستند، هدفتان را به همه  آنها بگویید، شما زمانی که هدفتان را به بقیه می گویید، مثلا می گویید که من می خواهید رئیس شرکت شوید، می خواهید فروش بیست یا سی میلیونی داشته باشید، همین گفتن شما  به اندازه نامحدودی به شما انرژی و انگیزه می دهد که به هدفتان برسید، آیا می دانید که علت آن چیست؟ چون اگر به آن هدف نرسید احساس خجالت می کنید، در بین دوستانتان دیگر اعتبار ندارید، اگر هر روز بیایید و بگویید که ما می خواهیم فلان کار را کنیم ولی کار نکنید، پس همین ترس شما را به جلو هدایت می کنید و یک انگیزه ای برای حرکت و دست یابی به هدفتان می شود، پس هدفتان را پیش کسانی که مثبت هستند و می توانند به شما انگیزه بدهند و موفق هستند و به شما می گویند که بله شما می توانید، فریاد بزنید، هدفتان را به آنها بگویید و متعهد باشید که به آن  می رسید، چون حتی باید به خودتان اول ثابت کنید و بعد به همه آنهایی که هدفتان را گفتید، ثابت کنید که می توانید به هدفتان برسید.

مورد پنجم، این مورد خیلی مهم است  و اصولا ما ایرانی ها اصلا به این مورد اعتقاد نداریم و اصلا فکر می کنیم مهم نیست، این هست که شما باید یک مربی و استاد برای هدفتان پیدا کنید، کمی این جمله عجیب است نه؟ چون ما ایرانیها اعتقاد داریم که ما خودمان همه چیز رو می دانیم و خودمان عقل کل هستیم، شما باید در همان زمینه ای که هدفگذاری کردید حالا  این هدفگذاری هر چیزی که می تواند باشد، کاری، ورزشی، موسیقی و یا حتی خریدن یک ماشین باشد، شما باید یک استاد در همان زمینه پیدا کنید، فردی که قبلا این کار را انجام داده است. وقتی که استادی پیدا کنید می توانید مسائل و مشکلاتی که در هر مرحله داشتید و در هر مرحله بین دوراهی قرار گرفتید به راحتی از این استاد کمک بگیرید، اگر به کار گروهی اعتقاد دارید متوجه می شوید که راحتتر و سریعتر آدمهایی که گروهی کار می کنند، به نتیجه می رسند، پس شما باید یک استاد داشته باشید زمانی که احساس ضعف می کنید، زمانی که نمی دانید چه کاری باید کنید از استادتان راهنمایی بگیرید، این استاد هم می تواند حتی یکی از دوستانتان باشد، یا کسانی که قبلا هدفشان این بوده که می خواهند مثلا ماشین بخرند یا شغلشان را عوض کنند و همین استاد شما می شود و یک مورد دیگری که شما باید یک مربی انگیزشی برای خودتان پیدا کنید، فردی که هر روز به شما انگیزه بدهد، هر روز یک درجه شما را به درجه ای بالاتر ارتقا بدهد، اگر انرژیتان از صد به چهل رسید بتواند انرژی شما را خیلی راحت به نود برساند، اگر هیچ کسی هم رقیبتان نیست و هیچ کسی نیست که با او راجع به هدفهایتان صحبت کنید و انرژی بگیرد، خوب می توانید به وبسایت من: عزت خواه دات کام (http://www.ezzatkhah.com) مراجعه کنید، در آنجا هدفتان را کامل برای من بنویسید که  ببینم چقدر به آن هدفهایی که دارید متعد هستید، کامل برای من توضیح دهید، من می توانم به شما انگیزه بدهم، می توانم کمکتان کنم در آن  جهتی که می خواهید قدم بردارید و نکته ای که هست ویدئو های انگیزشی زیادی ببینید، حتی در گوشیتان ذخیره کنید، در مسیر رفت و آمد به سر کار، دانشگاه آن کلیپ ها را بینید، حتی ویدئو های انگیزشی سایت خود من عزت خواه دات کام(http://www.ezzatkhah.com) را می توانید دانلود کرده واستفاده کنید.

امیدوارم این پنج مورد اصلی که به شما گفتم را بتوانید اجرا کنید و مد نظر قرار بدهید، تک تک این موارد مهم هستند، برنامه ریزی، نوشتن اهداف و اندازه گیری روزانه پیشرفت  در مسیر خلق هدف همه اینها کلید طلایی هستند، هیچ کدام را نباید فراموش کنید، همه این موارد ارزش بالاتری دارند، امیدوارم به تمام خواسته ها و هدفتان برسید و تا زمانی که به رویاهایتان دست پیدا نکردید، تسلیم نشوید. 

 

با سپاس فراوان از شما دوست عزیز، امیدوارم بیشتری بهره را از مطالب مقاله چگونه استوار و محکم بر روی مراحل تغییر بمانیم؟برده و شاهد اثرات آن در بهبود زمانبندی خود بوده و آن ها را از طریق ارسال کامنت با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

موفقیت شما روزافزون

حسین عزت خواه ، مدرس موفقیت و کارآفرینی

چگونه از زندگی لذت ببریم؟ | حسین عزت خواه | مدرس موفقیت و کارافرینی | الان وقتشه

حسین عزت خواه

عزت خواه دات کام
اللن وقتشه


مدرس موفقیت و کارافرینی

چگونه از زندگی لذت ببریم؟

 

چگونه از زندگی لذت ببریم | چگونه از زمان حال لذت ببریم | چگونه از لحظات لذت برد | چه کنیم از زندگی لذت ببریم | چگونه از تک تک لحظه های زندگی لذت ببریم | چگونه می توان از زندگی لذت برد

 

چگونه از لحظه های زندگی لذت ببریم؟

در این بخش در مورد لذت بردن درکار و زندگی صحبت می خواهیم نکاتی را یاد بگیریم، همانطور که می دانید چه خوب و چه بد زمان به هر حال  می گذرد  و سپری می شود اما این خیلی مهم است کاری که انجام می دهیم و بهترین روزهای عمرمان را با آن سپری می کنیم لذت ببریم .

 نکته اول اینه که باید نگرش خود را نسبت به شادی و لذت بردن از زندگی تغییر بدهیم، به این معنی که در زندگی یا کار هر نکته ای که می بینید باید به دنبال این باشید که بتواند شما را شاد و خوشحال کند و حس خوبی به شما دهد و همینطور باعث شود که این حس را با اطرافیانمان هم داشته باشیم .  

 نکته دیگر اینکه که ما باید تمرین کنیم که خوش مشرب باشیم یعنی اینکه تمرین کنیم اگر می توانیم خیلی آدم عادی  یا آدم خوش اخلاقی باشیم، آدم خوش اخلاقی بودن را انتخاب بکنیم، هم بتوانیم خودمان و هم آدمهای اطرافمان را شاد کنیم، مثلا نکته ای که خیلی حائز  اهمیت هست وقتی که شما به یک رستوران می روید و غذای خیلی خوبی هم برای شما سرو می شود وقتی که می خواهید تشکر کنید ، خوب معمولا همه با یک کلمه ممنون یا تشکر را انجام می دهند  یا یک جمله بلندتر: غذای شما خوب بود ، اما شما سعی کنیدمتفاوت باشید، همیشه در حد ده یا بیست ثانیه به خصوصیات شخصیتی یک نفر فکر کنید وقتی می خواهید که از سرویس دهنده تشکر کنید به سبک متفاوتی تشکر کنید، مثلا بگویید سرویستان فوق العاده بود از اینکه منظم بودید و سرویس خوبی داشتید، سرویس های شما فوق العاده هستند یا اینکه چنین سرویس یا خدمتی را در سطح شهر هرگز ندید و اینکه به سرویس دهنده بگویید که فوق العاده خوش اخلاق هستند، ببینید در حد یک جمله یا دو جمله از خدمت دهنده تشکر کنید و مواردی را به آنها  بگویید که آنها شایسگتی آن را دارند که  بشنوند ، البته موارد عالی و خوبی هست که همه آدمهای روی زمین واقعا لیاقت این را دارند که در مورد نقاط مثبت  که دارند هر روز بشنوند  مثلا در اکثر اوقات به رستورانی می روید و بین نمره  یک تا ده به آن رستوران، نمره 7 را یه رضایتی که داشتید و نمره سه که از ده می ماند انتقاد می کنید و این را باید به بهترین وجه ممکن انجام دهید ولی به خاطر داشته باشید که اول نکات مثبت و عالی را مطرح کنید .

روزانه در طول زندگی مان از صبح تا شب ما آدمهای مختلفی را می بینیم مثلا فرض کنید ما ده نفر را در طول روز می بینیم، باید مطمئن باشید شما که بر روی هر ده نفردر حال تاثیر گذاشتن هستید ، به این مثال توجه کنید : اگر کارفرمایی به کارمندش توهین کرده و شخصیت او را زیر سوال می برد و او را ناراحت می کند. زمانی که این کارمند با ماشین خود به خانه برمیگردد. اگر  در زمان برگشت تصادف کند کارفرمای او مقصر خواهد بود، این دنیا متشکل از اثر پروانه ای است  یعنی هر تاثیری که در این دنیا بگذاریم قطعا همان اثرش به سمت ما باز می گردد، اگر همسایه تان  را  دیدید صورتتان را برگردانید در ضمیر ناخودآگاه آن شخص و روحیه او تاثیر بدی گذاشتید. قطعا تا آخر شب هر اتفاقی به آن شخص بیفتد شما نیز در آن نقش خواهید داشت. اگر در شروع روز با او خوب برخورد می کردید و یک لبخند و احوال پرسی کوچکی داشتید قطعا می توانستید همه در افتادن اتفاقات خوب موثر باشید گرچه در اتفاقات بد هم نیز اینگونه می باشد.، به همین راحتی، ما آدمها قدرت انتخاب داریم می توانیم خیلی خوب باشیم و خیلی خوب رفتار کنیم، می توانیمخوش اخلاق باشیم یا نه یک آدم خیلی خشک و بد اخلاقی باشیم که حوصله هیچ کسی را ندارد و صبح را بد شروع می کند و تا شب هم به همان ترتیب پیش می رود ولی این قدرت انتخاب است که باید هوشیار باشیم و بدانیم داریم چه کاری  می کنیم حتی همان سلام و احوال پرسی خوب که ما از دوستان و همکارانمان دریغ  میکنیم موارد زیادی را در این جهان بهم می ریزد ، قطعا یک تشکر خوب می توانید خیلی چیزها را در زندگی تغییر بدهد شما که از همسرتان بابت غذای خوشمزه ای که برای شما آماده کرده است تشکر می کنید، قطعا در فکر و ذهن کسی که از او تشکر می کنید. انسان خوش اخلاق و عالی خواهید بود، و وقتی که از فردی بابت خدمات عالی اش تشکر می کنیم. آن شخص نیز تبدیل به یک فرد عالی تری می شود.

در زندگی سعی کنید همیشه به بعد دوم هر مساله یا مشکلی هم توجه کنید. اگر می بینید که فردی فقط در زندگی تنها به مشکل و مساله تاکید می کند. شما سعی کنید که متفاوت باشید و نگاه متفاوتی به مسانل و مشکلات داشته باشید، قطعا هرمشکل یا مساله ای که در زندگی هست یا به وجود می آید قطعا همراه خودش نیز کلید حل مشکل یا مساله را هم با خود می آورد .

سعی کنید که شخصیت خودتان را به یک شخصیت مثبت و عالی ارتقا بدهید و همیشه انرژی دهنده مثبت به دوستان و اطرافیانتان باشید که بتوانید با این انرژی مثبت همه را جذب شخصیت خودتان کنید و قطعا می توانید در این بعد هم محبوبیت بیشتری را هم در بین دوستانتان بدست آورید و البته این هرگز به این معنا نیست که همیشه بدون تفکر مسائل را مثبت ببینیم نه! هرگز! ولی چون می خواهید متفاوت و موفق باشید سعی کنید که مثبت اندیشی را با تمرین در زندگی خودتان جاری کنید.

اگر خیلی چیزها بد یا ناراحت کننده هست، درست، همه اینها  حقیقت های دنیاست، اما مهم این چشم های ماست که قسمت بد یا خوب اش را ببینیم، در طول روز چیزهای خوب و بد  اتفاق می افتد ، ولی شما باید مغزتان برنامه ریزی شده باشد که موارد مثبت را ببینید و باور کنید .

 

با سپاس فراوان از شما دوست عزیز، امیدوارم بیشتری بهره را از مطالب مقاله چگونه از تک تک لحظه های زندگی لذت ببریم؟برده و شاهد اثرات آن در بهبود زمانبندی خود بوده و آن ها را از طریق ارسال کامنت با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

موفقیت شما روزافزون

حسین عزت خواه ، مدرس موفقیت و کارآفرینی