الان وقتشه

من حسین عزت خواه درصدد هستم از طریق این وبلاگ به نکاتی اشاره کنم که بتوانید به بهترین مدل از آن بهره و زندگی خود را تغییر دهید. با من همراه باشید.

الان وقتشه

من حسین عزت خواه درصدد هستم از طریق این وبلاگ به نکاتی اشاره کنم که بتوانید به بهترین مدل از آن بهره و زندگی خود را تغییر دهید. با من همراه باشید.

چگونه مشکلات و ناراحتی ها را پشت سر بگذاریم؟

حسین عزت خواه

 

مدرس موفقیت و کارافرین

 

الان وقتشه

 

 

عزت خواه دات کام

چگونه مشکلات و ناراحتی ها را پشت سر بگذاریم؟

مشکلات و ناراحتی ها | پست سر گذاشتن مشکلات | ناراحتی ها و مشکلات | ناراحتی چیست | در مواقع ناراحتی چه کنیم | در مواقع سختی چه کنیم | ناراحتی ها را پشت سر بگذارید | چگونه مشکلات را پشت سر بگذارید | چگونه ناراحتی ها را پشت سر بگذارید

 

مشکلات و ناراحتی ها را پشت سر بگذاریم؟
در زندگی بعضی مواقع اتفاقاتی می افتد که زیاد خوشایند نیست و ما دوست نداریم که این اتفاقات بیفتد، ولی خوب حالا دو رویکرد وجود دارد. یکی اینکه چه کارهایی باید انجام دهیم که اتفاقات بد در زندگی ما کمتر بیافتد و مورد دوم الان که این اتفاق افتاد چطور باید با این مشکل و ناراحتی روبرو شویم؟ چه کار کنیم که کمتر آزار ببینیم؟ بتوانیم راحتتر ازآن بگذریم و به سمت آینده برویم. در این بخش سه نوع برخوردی که در مورد مشکلات اتفاق می افتد؛ را با هم بررسی می کنیم. تا ببینیم به چه شکل می توانیم راحت تر با موضوعات کنار بیاییم، یا اصلأ آنها را نبینیم یا آن ها را حل کنیم تا بتوانیم زندگی با آرامش بیشتری را تجربه کنیم.

خوب دوست من، تصور کن که مشکل برای ما اتفاق افتاده است، مثلأ ما با دوستمان دچار درگیری شدیم، دعوایی با رئیس شرکت یا با همسر خود یا با هر کسی دیگری اتفاق افتاده است. اتفاق بدی که نمی خواستیم بیافتد رخ داده است، خوب رویکرد اول این سئوال را از خودمان بپرسیم: "دوست داریم با ما چه رفتاری شود؟" خیلی سوال ساده ای است، باید بدانید دوست دارید بقیه آدمهای در زندگی خود با شما چه رفتاری داشته باشند؟ دقیقا این رفتار را باید برای خود توصیف کنید، برای خودت توضیح بدهید چه انتظاری از بقیه دارید که به چه شکلی با شما برخورد کنند؟

حسین عزت خواه | چگونه مشکلات و ناراحتی ها را پشت سر بگذاریم؟ | مدرس موفقیت | کارافرین |عزت خواه د

مورد دوم ، انتظار دارید متقابلا چه برخوردی با بقیه داشته باشید؟ این به این شکل است که بعضی مواقع تصمیم می گیرید با بقیه بد صحبت کنید، زمانی که چیزی که می گویید را نمی فهمند. دوست دارید که با عصبانیت به آنها بگویید یا نه طرز گفتن شما چگونه است. اما خوب این وسط قدرت انتخاب هم نقش بسیار مهمی دارد برای اینکه می توانید انتخاب کنید که یک جمله را به چه شکلی به دوست و همکار خود یا به هر کسی بگویید.

می توانید با عصبانیت به او بگویید یا اینکه با یک لحن خوبی به اون توضیح دهید. گرچه این کار را ده بار دیگر هم تکرار کنید. شما حق انتخاب دارید، می توانید توضیحات خود را بیشتر انجام دهید و لحنی که با توضیح دارید نیز متفاوت کنید. اینها همه قدرت انتخاب را نشان می دهد. حالا قدرت انتخاب شما چیست؟ این را باید مشخص کنید که خود شما عمیقا از نظر شخصیت به چه حالتی دوست دارید با بقیه رفتار کنید؟

من می دانم شاید خیلی از ما دوست نداشته باشیم خیلی خوب با بقیه رفتار کنیم ، خیلی صبور باشیم ولی انتظار داریم بقیه اینگونه با ما رفتار کنند. نه دوست من! ما یک آینه ای هستیم در مقابل طرف مقابل خود و همچنین بر عکس، اتفاقی که می افتد. مطمئن باشید شما هم در آن دخیل هستید، شما هم در جریان بودید. حالا با اینکه بگویید نه اصلا به من هیچ ربطی ندارد که این اتفاق ها می افتد، نه دوست من! دقیقا یاد آینه بیافتید، هر اتفاقی که می افتد. شاید بازخوردی از همان رفتار شما باشد که انجام دادید، شاید زمانهایی اصلا یاد شما نباشد چه حرفهایی زدید.

با چه لحنی با دوست خود صحبت کردید، ولی این انرژی منفی را به آنها دادید ، آنها هم به شما برگرداندند، برای همین من از شما این دو سوال را پرسیدم، اگر بتوانید جواب مشخصی برای این دو سوال داشته باشید و هر چقدر جوابهای این دوستان را به هم نزدیکتر کنید. می توانم به شما بگویم خیلی در این راه موفق می شوید. برای اینکه اگر جوابها از هم فاصله داشته باشید، شما فکر کنید که بله بقیه باید با من خوب رفتار کنند، صبور باشند.

لبخند بزنند و دعوا نکنند ولی خود انتظار دیگری داشته باشید، خوب اینجا مشکلی است، باید انتظارات شما دقیقا یکی باشد. چیزی که شما دوست دارید بقیه برای شما انجام دهند و با شما رفتار کنند، شما هم دقیقا باید همان رفتار را کنید. اگر انتظار دارید وقتی از کسی سوال می پرسید. برای شما توضیح دهد، خیلی با حالت خوشرویی به شما پاسخ دهد. خوب شما هم باید متقابلا همینگونه باشید، صبور باشید.

اگر کسی سوالی پرسید به او توضیح بدهید، ولی وقتی بگویید من حوصله ندارم با بقیه صحبت کنم یا حوصله ندارم جواب سئوالی را ده بار بدهم خوب چه اتفاقی می افتد ؟ در اصل دارید آدمهایی را جذب زندگی خود می کنید، که آنها هم حوصله ندارند، دقیقا آنها هم باید مثل شما باشند، در فرکانس شما باشند تا این اتفاق بیافتد، یعنی تو هر طور که هستید مطمئن باشید. کسی در زندگی شما می آید که مثل خود شما است.

حالا می خواهید خوب باشید یا بد، برای کائنات فرقی ندارد که شما خوب یا بد هستید، چه ویژگی های رفتاری دارید، نه! همانگونه که آدمها به زندگی شما می آیند، پس حواس خود را جمع کنید که چگونه با اطرافیان رفتار می کنید چگونه با دوستان، رئیس و یا هر کس دیگری صحبت می کنید. چون بازخورد همین برخورد شما به خود شما بر می گردد. اصلا در کنترل کسی نیست و این قدرت کائنات است. نمی توانید با آن مبارزه کنید، بگویید که نه من می خواهم مثلا این کار بد را کنم. با فلان لحن بدی صحبت کنم ولی انتظار داشته باشید که اتفاقات خوب برای شما بیافتد، نه!

من اعتقاد دارم اگر احساس خوبی داشته باشید، اگر خود را از انرژی های منفی رها کنید، مثلا از اینکه شما از فلان شخص بدتان می آید یا اینکه چرا تنها اتفاقات بد بری شما می افتد. ببینید مسلما شما دارید این اتفاقات را جذب می کنید و دوباره و دوباره اتفاق می افتد. شاید به خود بگویید که چرا ده سال است که این اتفاقات تکرار می شود، خوب جوابش همین است. اگر خود را خالی کنید و احساسات منفی را کنار بگذارید.

مطمئن باشید دفعه بعدی که قرار است اتفاقی بیافتد، اتفاق نسبتأ خوبی برای شما خواهد افتاد، چون اگر تمام احساس و روحیه دورن خود را در یک دایره تجسم کنید، اتفاقاتی برای شما خواهد افتاد که شبیه دایره است، ولی وقتی اضلاع زیادی در داخل دایره به حالت ستاره می کشید، خوب کم کم این ضلع ها شکل دایره وار را عوض می کند و چیزهایی را که باید جذب کنید که در شکلی که شما تجسم کرده اید جا شود مسلما دیگر مواردی مثل دایره را جذب نمی کنید .

مورد سوم الان از خود بپرسید و بگویید : "همین حالا چه می خواهم؟" الان من دلم چه چیزی می خواهد؟" واقعا از اینکه بقیه چه رفتاری با شما کردند و شما چه رفتاری با بقیه کردید را کنار بگذارید، به من جواب دهید که شما واقعا الان چه می خواهید؟ انتظار دارید چه سبک آدمهایی وارد زندگی شما شوند؟ انتظار دارید آدمهایی که در زندگی شما هستند باشما چه رفتاری داشته باشند؟ اگر فلان اتفاقات می افت. آنها را کنار بگذارید.

الان دوست داری چه اتفاقی برای شما بیافتد؟ دوست من امروز که گذشت به هیچ وجه دیگر نمی توانید. آن را برگردانید، اگر سرمایه دار، ثروتمند و اگر میلیاردها دلار پول داشته باشید، هرگز نمی توانید دیروز را برگردانید، پس اگر زمان گذشت شما چیزی ر از دست دادید. دیگر هیچوقت نمی توانید بدستش بیاورید. من در سمینارهایم گفته ام اگر کسب و کار شما سقوط کرد. اگر شکست خوردید هیچ اشکالی ندارد، باز می توانید شروع کنید، ولی اگر زمان را از دست دادید.

اگر بیست و هفت سالگی خود یا سی سالگی را از دست دادید. متاسفانه من هر چقدر هم که بخواهم به شما انگیزه دهم نمی خواهم دروغ بگویم، شما دیگر هیچوقت بیست و هفت سال نمی شود، پس حواس خود را جمع کنید. اگر امروز را ناراحت بودید و ناراحت گذراندید این روز در تاریخ ثبت می شود روی آن روز خط بکشید و بنویسید که ناراحت بودید و آن روز را از دست دادید، هیچ کسی هم نمی داند که چند سال و یا چند روز دیگر زنده است، این روزهاست می گذرد، حالا می توانید خیلی خوشحال باشید، از زندگی لذت ببرید، احساس خوشحالی کنید، می توانید هم نه به هر دلیلی آن روز خود را بد بگذرانید، ناراحت باشید و از دست بدهید.

اما نکته آخر، مثالی به ذهنم رسید. مطمئنم که در زندگی تأثیر مثبتی خواهد داشت، من اعتقاد دارم احساسات ما آدمها به یک چمدان یا کیفی شبیه است که برای مسافرت استفاده می کنیم. احساسات منفی دقیقا شبیه سنگ است، مثل یک جسم خیلی سنگین است که شما در آن کیف گذاشته و با خود حمل می کنید، از خود بپرسید که تا کجای دنیا می خواهید این کیف ها را بیشتر کنید، چرا می خواهید کیف های سنگین با خودت حمل کنید، که چه اتفاقی بیافتد؟ من زمانی که می خواستم به یک مسیری به صورت هوایی سفر کنم.

قصد داشتم که یک بلیط هواپیما بخرم که متوجه شدم یک سری از شرکت های هواپیمایی قوانینی دارند که اجازه نمی دهند که مسافر تعداد زیادی کیف با خودش حمل کند، هر چقدر هم که پول دهید مهم نیست، اصلا اجازه نمی دهند بیش از یک حدی کیف با خود داشته باشند ، برای من خیلی جالب بود .

در زندگی هم به یک جایی می رسید که باید از دست این همه احساسات منفی که در داخل همین کیف و کوله هایی که جمع کرده اید. خلاص شوید هر روز با خود کوله باری از احساسات و موارد منفی دارید که همراه شما است. از این کشور به کشور دیگری، از این اداره به اداره بعدی، از این کسب و کار به کسب و کار بعدی حمل می کنید. در زندگی هم مثل این شرایطی که در سفرمن برای حمل کیف ها و کوله اتفاق افتاد.

دیگر حق ندارید که کوله ها و کیف های خود را سنگین کنید و حق ندارید که وارد یکسری از کارها، سطوح متفاوت زندگی شوید. زیرا دیگر ظرفیت خود را با مواردی منفی پر کرده اید و هرگز نمی توانید زندگی عالی را تجربه کنید، دوست من به یاد داشته باشید، نباید این ساک ها را هر روز سنگین تر کنید، به دنبال این باشید که هر روز از وزن آن کم کنید. اگر می خوای احساس خوبی پیدا کنید، اگر می خوای کل این دنیا را ببینید.

حالا این دنیا می تواند کل آدم های دنیا باشد، اگر می خواهید با همه ارتباط داشته باشید، یا با همه دوست باشید، که از زندگی لذت ببرید اینقدر وزن این کیف ها و کوله ها را اضافه نکنید. تنها و اصلی ترین ضرر آن به خود شماست، زیرا باید هر روز این احساسات منفی را با خود حمل کنید، پس بهترین راه این است که تمام احساسات منفی را کنار بگذارید و به این فکر کنید که دوست دارید همین الان بقیه با شما چه رفتاری را داشته باشند.

دقیقا همان رفتار را خود شما انجام دهید این اصلی ترین کلیدی است که می خواهید به آرامش برسید، اگر هم اتفاق بدی افتاد همین سه رویکرد قطعا شما را راهنمایی می کنید تا حال شما بهتر شود، این سوال کلیدی واقعا تاثیر گذار و متحول کننده است و اگر می خواهید حال شما بهتر شود، از خود بپرسید :" همین الان من چه می خواهم؟" روی آن تمرکر کنید، بر روی چیزی که می خواهید حال را بهتر کند تمرکز کنید. "الان من چه می خواهم؟ "

 

با سپاس فراوان از شما دوست عزیز، امیدوارم بیشتری بهره را از مطالب مقاله چگونه مشکلات و ناراحتی ها را پشت سر بگذاریم؟ برده و شاهد اثرات آن در بهبود زمانبندی خود بوده و آن ها را از طریق ارسال کامنت با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

موفقیت شما روزافزون

حسین عزت خواه ، مدرس موفقیت و کارآفرین

راهکارهای حس ورشکستگی در افراد(بخش اول)

حسین عزت خواه

 

مدرس موفقیت و کارافرین

 

الان وقتشه

 

 

عزت خواه دات کام

 

راهکارهای حس ورشکستگی در افراد
حس ورشکستگی | راهکارهای حس ورشکستگی | بعد از ورشکستگی چه کنیم | زمانی که احساس می کنید که ورشکسته هستید | شش راهکار اصلی ورشکستگی | شش راهکار اصلی برای زمانی که احساس می کنید ورشکسته هستید
شش راهکار اصلی برای زمانی که احساس می کنید که ورشکسته هستید
اگر آدم موفقی هستید و کسب و کار شما خوب پیش می رود و به اهداف خود هم رسیده اید. من از شما می خواهم که همین الان دیگر این متن را نخوانید. چون این متن برای کسانی است که احساس می کنند از لحاظ مالی دچار مشکل هستند و کسب و درکارشان یکسری اتفاق هایی افتاده که نمی توانند به اهداف خود برسند، خوب این مشکل هم برای من و هم برای شما رخ داده و بخصوص برای کارآفرینان که برای خودشان کار می کنند. این یک مورد عادی است. ولی اگه سریع پیشگیری نکنیم صد در صد زندگی و کسب و کار شما تحت تاثیر این شکست تا مشکل قرار می گیرد، که بسیار بد است. بنابراین ازشما می خواهم به این شش اصل مهم توجه داشته باشید و در زندگی خودتان بکار بگیرید و به دقت اجرا کنید.

خوب دوست من من شرایط را اینگونه در نظر می گیرم که به مرز ورشکستگی رسیدید، دارید احساس می کنید از لحاظ مالی در جایی که باید باشید، نیستید.

اصل اول : به خودتان دروغ نگویید یا با خودتان صادق باشید
این اصل خیلی ساده است ولی انجام دادنش خیلی سخت است، ما روزانه افراد زیادی را می بینیم که ویدیوهای انگیزشی عالی را می بینند و کتاب های موفقیت زیادی را می خوانند. آدمهای با انرژی هستند و این سخت است که با واقعیت روبرو شوند و این به این دلیل است که می خواهند خودشان را بالا نگه دارند که همیشه اوضاع خوب است. ولی دوست من دست نگه دارید الان وقت این نیست که با کار و انرژی خود با زندگی رفتار کنید و به خودتان دروغ نگویید و با واقعیت روبرو شوید.

من همیشه در سمینارهایی که دارم به دوستان خودم توصیه می کنم که از واقعیت ها برای خودتان دوست بسازید، چیزی که هست را ببینید و قبول کنید. زمانی که نتوانید شرایط را بخوبی ببینید واقعأ نمی توانید درستش کنید. الان هم در زندگی خود شاید اشتباهایی در بازاریابی، کسب و کارخود داشته باشید و حتی همان کارمند که هستید. نیز یکسری اشکالاتی در هزینه کردن داشتید که همین باعث شده الان به مشکل مالی برسید.

خوب نکته این است که باید واقعیت را در نظر بگیرید و با خودتان صادق باشید و به خودتان دروغ نگویید، اولین کار این هست که کلیه مخارج و هزینه ها را بنویسید که الان چقد درآمد داشتید یا دارید چقد هزینه کردید، همه موقعیت و شرایط کاری خود را باید در روی کاغذ بیاورید و در این شرایط واقعا می توانید بفهمید که چقدر خرج کردید و چقد درآمد داشتید و همین باعث می شود که همین الان به واقعیت زندگی خود برسید، چیزی که می خواهید مثلا اگر انگیزه بودن را فعلا کنار بگذارید. اما الان به آنها نیاز ندارید و چیزی که در آینده هم می خواهید. نیاز ندارید و دقیقا در زمان حال زندگی کنید. ببینید دقیقا درآمد شما چقدر است؟ همه آنها را لیست کنید. چقدر درآمد دارید؟ چند ساعت کار می کنید؟

حسین عزت خواه | راهکارهای حس ورشکستگی در افراد(بخش اول) | مدرس موفقیت | کارافرین |عزت خواه دات ک

اگر این واقعیت را بدانید، می توانید به راحتی در زندگی خود این موضوع را حل کنید.

اصل دوم: خرج های اضافی را متوقف کنید!
باید سریع اقدام کنید. در بخش اول گفتم که باید یک لیستی از تمام هزینه ها ودرآمدهایی که دارید تهیه کنید و در این مرحله باید دقیقا اقدام کنید، در این مرحله نیاز دارید که خرج های اضافی همه را متوقف کنید. ببینید دوست من سخت است شاید ما همه ی ما زندگی خوب و با کیفتی داشته باشیم. هزینه های زیادی انجام دهیم. اما الان وقت این است که همه هزینه ها را کم کنیم. زیرا در شرایط خوبی نیستیم ما اول این را پذیرفتیم که الان مشکل مالی داریم و کسب وکار شما درحال حاضر سقوط می کند.

خوب وقتی که این را پذیرفتیم، نباید با این مشکل داشته باشیم و دچار توهم شویم که همه چیز خوب است! نه دوست من همه چیز خوب نیست. الان شرایط مالی خوبی نداریم، الان وقت این است که همه هزینه ها یا نصف آنها را کم کنیم مثلا اگه عادت دارید که دو هفته یا سه هفته یکبار به خرید لباس بروید. اگه هزینه های زیادی پرداخت می کنید. الان وقت این نیست اگر هزینه های زیادی پرداخت می کنید برای تفریح و رستوران های گران قیمت هزینه می کنید. الان وقت این است که همه را کنار بگذارید و دقیقا لیستی که تهیه کردید رو باید انجام بدهید.

اصل سوم : الان وقت این است که از دوستانتان کمک بخواهید!
ببینید این به این منزله هست که باید لیستی از دوستان خود تهیه کنید که در این شرایط سخت می توانند به شما کمک کنند، این لیست شاید اولش برای شما سخت باشد و فکر کنید که کسی در زندگی شما نیست یا شاید این فکر را کنید که هیچ متخصصی نیست. ولی خوب با کمی تأمل می توانید، این لیست را تهیه کنید که این انجام شود و باید کم کم به کار تیمی عادت کنید، اصولا ما برای ما ایرانی ها خیلی سخت است که کار خود را با بقیه تقسیم کنیم یا حتی از بقیه کمک بگیریم ولی دوست من الان در شرایطی هستید که باید تغییر کنید.

چون به شرایطی رسیدید و هستید که باید شخصیت خود را تغییر دهید، من این را به همه توصیه می کنم اگر به دنبال چیزی هستید که نداشتید باید تبدیل به فردی شوید که قبلأ نبودید، پس نکته اینکه وقتی لیستتان را آماده کردید؛ به تک تک آنها پیام می دهید یا زنگ می زنید حالا یکسری ها از لحاظ عاطفی کمک می کنند. یکسری هم از لحاظ مالی کمک می کنند و یکسری هم عیب های کسب و کار خود را به شما می گویند و در آخر توصیه می کنم که به سراغ آدم های متخصص رشته خود بروید.

باورتان نمیشه که وقتی از آنها بپرسید. متوجه می شوید که خیلی از آدمهایی که در کنار شما هستند یا حتی کار شما را انجام می دهند. شرایطی را داشتند که شما همین الان دارید، یک زمانی مشتری های آن ها کم شده یا کسب و کار خود رکود داشته و آنها هم راهکاری پیدا کردند و به شرایط بهتری رسیدن و این خیلی ساده است یک جمله است می گوید:

ask and you shall receive

اینکه شما فقط از آنها بپرسید و آنها جوابی به شما می دهند و به شما کمک می کند که شرایط سختی که دارید را درست کنید.

از افراد نزدیک خانواده خودتان شروع کنید. می توانید از همسر ، دوستان نزدیک و برادرتان شروع کنید و خود را در این قضیه تنها حس نکنید. دوست خوبم تا اینجا سه راهکار آن را باهم بررسی کردیم. برای مابقی این راهکارها ما را در مقاله بعد دنبال کنید.

 

 

با سپاس فراوان از شما دوست عزیز، امیدوارم بیشتری بهره را از مطالب مقاله راهکارهای حس ورشکستگی در افراد برده و شاهد اثرات آن در بهبود زمانبندی خود بوده و آن ها را از طریق ارسال کامنت با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

موفقیت شما روزافزون

حسین عزت خواه ، مدرس موفقیت و کارآفرین

راهکارهای حس ورشکستگی در افراد(بخش دوم)

حسین عزت خواه

 

مدرس موفقیت و کارافرین

 

الان وقتشه

 

 

عزت خواه دات کام

راهکارهای حس ورشکستگی در افراد
حس ورشکستگی | راهکارهای حس ورشکستگی | بعد از ورشکستگی چه کنیم | زمانی که احساس می کنید که ورشکسته هستید | شش راهکار اصلی ورشکستگی | شش راهکار اصلی برای زمانی که احساس می کنید ورشکسته هستید
شش راهکار اصلی برای زمانی که احساس می کنید که ورشکسته هستید. ( بخش دوم )

 

اصل چهارم : باید عادت پس انداز را در خودتان ایجاد کنید !

شاید الان در شرایط مالی خوبی نیستید. حتی شاید الان کسب و کارخود حالت نزولی داشته باشد یا حتی بدهکار باشید. ولی باید در همین حالت به فکر پس انداز کردن باشید. توصیه من همیشه این است که 10 الی 25 درصد از درآمد خود را ذخیره کنید، خوب اگر این کار برای شما سخت است یا تا الان عادت نداشتید و همیشه هر پولی که داشتید را هزینه می کردید، بد نیست اگر از پولی که درمی آورید. لذت ببرید و زندگی که می خواهید در آن باشید. ولی زمانی که پس انداز کردن در زندگی شما نباشد.

وقتی که در شرایط سختی قرار می گیرید. هیچ پشتوانه ای ندارید و الان باید این عادت را در درون خود شروع کنید و از 10درصد پس انداز کردن شروع کنید. می توانید از 10 درصد هزینه هایی که دارید را پس انداز کنید. اگر احساس می کنید که شرایطی و هیچ درآمدی ندارید و باید بدهی ها را پرداخت کنید. خیر! اول 10 درصد را پس انداز کنید و 90 درصد بقیه را می توانید برای زندگی و مخارج یا بدهی هایی که دارید، پرداخت کنید.

این 10 درصد باید جزء عادت های شما شود. من به شما قول می دهم که اگر این تکنیک را یکسال انجام بدهید. 100 در 100 این یکی از عادت های شما می شود و زمانی که هر درآمد یا حقوقی را دریافت می کنید. ناخودآگاه بین 10 تا 25 درصد آن را کنار می گذارید.

ابتدای این کار سخت می باشد، شاید احساس کنید که از این 10 درصد نمی توانید استفاده کنید. شبیه مالیاتی است که فرد نمی تواند خودش استفاده کند. شاید این سخت باشد ولی مهمترین و سودمندترین اصل می باشد.

اصل پنجم : ریکاوری ( انرژی بگیرید و شروع کنید!)

بگذارید این موضوع را با یک مثال به شما دوست خوبم توضیح دهم، اصولا کسانی که با یک کوله پشتی مسافرت می کنند و کشورهای زیادی را می گردند. شاید 6 ماه در سفر باشند. اگر دقت کرده باشید. آنها در کوله پشتی به اندازه 6 ماه غذا را با خود نمی توانند. حمل کنند و با خود داشته باشند. آنها با توجه به مسیری که طی می کنند حالا 2 الی 3 شهر مجدداً مواردی را که نیاز دارند آماده می کنند و البته در اینجا کمی استراحت کرده و انرژی می گیرند و دوباره به راه خود ادامه می دهند.

دقیقا الان وقت این است که شما اینکار را با زندگی خود کنید، حتما یکسری اشتباهاتی در بازاریابی، قسمت مشتری ها یا هر قسمتی در کسب و کار داشته اید و الان وقت این است که ببنید که چه مشکلاتی بوده و الان بتوانید آنها را حل کنید. بهترین مورد این است که خود را به یادگیری عادت دهید و بتوانید که در آن کسب و کاری که انجام می دهید و هستید بیشتر یاد بگیرید. شاید کمی سخت باشد و شما به خود مغرور شوید و بگویید که بله من 10 سال است که در فلان کار هستم.

در این بازار کار می کنم و این برای سخت باشد که کتاب های جدیدی بخوانید. در سمینارها شرکت کنید و دوره های مختلفی را ببینید. ولی دوست من اگر اینکار انجام ندهید. هرگز چیزی که می خواهید درست نمی شود. الان وقت این است که به خود یادآوری کنید که من هم باید یاد بگیریم تا سنین بالا حتی 80 سالگی هم باید مشتاق باشید که موارد جدیدی را یادبگیرید. البته در کسب و کاری که در آن در حال فعالیت هستید.

خیلی از کسانی که کسب و کارهایی در 10 سال پیش داشتند. برای خود خیلی سخت بود که همه کارهای دفتری و حساب و کتاب را تبدیل به کارهای کامپیوتری کنند. اول همگی گارد داشتند و می گفتند که ما با همان سیستم قدیمی کار می کنم با پرونده و کاغذ بازی ...و غیره. ولی خوب دوره اش دیگر تمام شده است و در دنیا یک کوچک سازی بزرگی اتفاق افتاده و همه کارهای دستی کم کم جمع شده و همه کارها به کامپیوتر سپرده می شود.

الان همه چیز تحت وب است و همه به صورت آنلاین اداره می شوند، کمی سخت است ولی اگه خود را آپدیت نکنید. قطعاً به مشکل بر می خورید و یکی از عیب هایی که اصولاً کارآفرین ها دارند. اینکه آپدیت نیستند. مثلا بعد از اینکه یک کسب و کاری رو شروع می کنند. دیگر تمایلی ندارند که تغییرش بدهند خیر! باید هر روز به دنبال بهتر شدن کسب و کار خود باشید.

اصل ششم: تغییر

این اصل فوق العاده مهّم است به این دلیل که الان وقت این است که بنشینید یک جایی و یک تکه کاغذ بردارید و به این فکر کنید که کسب و کاری که دارید درست است یا خیر؟ این مهم ترین اصل است و مهمتر از آن این است که پنج مورد قبلی را به درستی اجرا کرده باشید.

من همیشه به هرکسی در هر کسب و کاری که دارد؛ انگیزه می دهم. اگه فیلم های من را در همه شبکه های اجتماعی جستجو کرده باشید. به این نتیجه می رسید که من به همه انگیزه می دهم و همه کسب و کارها را تشویق می کنم که بزرگ شوند. امّا برخی اوقات بعضی از کسب و کارها قدرت بزرگ شدن را ندارند. به اصطلاح مدل کسب و کار دچار اشکال بزرگی است و نمی توانید از آن انتظار خاصی را داشته باشید. در کتاب خودم در رابطه با ارزش زمان و پول صحبت کردم. خوب شما یک کارمند بانک را در نظر بگیرید که به دنبال این است که درآمد خودش را به ماهی 60 میلیون تومان ارتقا دهد، خوب به نظرتان این اتفاق می افتد یا خیر؟

حسین عزت خواه | راهکارهای حس ورشکستگی در افراد(بخش دوم) | مدرس موفقیت | کارافرین |عزت خواه دات

مسلماً نمی افتد و هر چقدر که بهترین حسابدار شود. باز نمی تواند به درآمد ماهی 60 میلیون تومان برسد، یکی از دوستان من بعد از مشاوره ای که با من داشت. در شغل حسابداری که بود بیرون آمد و تصمیم گرفت که کارآفرین شود و بعد از اینکه دوره من را گذراند. ایده های که به ذهنش آمد. اینکه به آموزش حسابداری را شروع کند و همانطوری که می دانید. آموزش حسابداری خیلی هم ساده نیست و کسانی که دوست دارند.

در این رشته تحصیل کنند. باید به دانشگاه بروند. مدرک گرفته و بعد از آن به بانک مراجعه کرده و مشغول به کار شوند. یا اینکه حسابدار شخصی شوند و می دانید. باز هم این ایده اشکال داشت. دوستم کمی فکر کرد و گفت استاد من در فارکس کمی استعداد دارم. یکسری مورادی را می دانم. خوب اولین ایده ای که به او دادم این بود که گفتم از فارکس شروع به آموزش دادن کند.

به همین راحتی خودش سرمایه ای خاصی نداشت که فارکس را شرو ع کند. می توانست به بقیه ایده دهد که چند قدمی را با ایده هایی که می دهد. شروع کنند و آدم هایی هم هستند که سرمایه دارند و می خواهند در بورس شرکت کنند و پول مشاوره های هنگفتی هم می دهند و چه بهتر که فردی مثل این آدم هزینه زیادی هم نمی گیرد. دوست من به اینکه مشتری های زیادی داشته باشد. شروع کرد و تصمیم گرفت که آموزش های مشاوره را فیلم گرفته وبه بقیه افرادی که پیشش می آیند؛ بدهد. در طول یک سال و نیم به یک آرشیو بزرگی از فیلم های آموزشی رسید که مثال در مرحله اول چطوری اکانت بسازیم و کارهایی که در فارکس می شود به صورت آموزشی عنوان کرد.

به همین راحتی کسب و کار خود را پیدا کرد، دوست من با این مدل کسب و کار می تواند به درآمد 60 میلیون تومان برسد. اما وقتی که کارمند بانک باشد؛ نمی شود. اینکار را کرد، پس به این فکرکنید که الان چه کار می کنید. اگه دارید برای کسی کار می کنید. پتانسیل آن شغل را ببینید. اگه می بینید بخاطر یک روز به 400 $ دلار می دهند. نمی توانید این انتظار را داشته باشید که اگر خوب کار کردید این1000 دلار $ شود خیر! دوست من این اتفاق نمی افتد.

هر شغلی پتانسیل خاص خود را دارد. در نظر بگیرید برای کار خود چقدر زمان می گذارید، 98 درصد از مردم فکر می کنند که اگه بیشتر کار کنند به پول بیشتری می رسند. ولی در واقعیت هرگز اینگونه نیست.

24 ساعت وقت دارید!

دوست من همه ما در روز 24 ساعت وقت داریم و این وقت را هرگز نمی توانیم به 50 ساعت برسانیم و به پول بیشتری برسیم.

کارآفرین های دنیا مطمئن باشید که کمتر از شما کار می کنند. هرگز نمی توان در 24 ساعت وقتی که دارند50 ساعت کار کنند پس فرق کار در مدل کسب و کار است. اینکه چه کاری را به چه شیوه ای انجام می دهند و مشتری های شما به چه شکلی هستند.

اگر محصول یا خدماتی را می فروشید. باید دقت کنید که پتانیسل فروش بیشتر را دارد یا خیر؟ کمی تحقیق کنید و به این فکر کند که به عقب برگردید. تصمیم می گیرید که چه شغلی را انتخاب کنید. این گرچه خیلی سخت است و شاید به فرض مثال 15 سال مشغول فروش کفش هستید و برای شما خیلی سخت است که بدانید این کار درست بوده یا خیر؟

ولی خوب الان وقت این است که اینکار را کنید و در شرایطی قرار گرفتی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارید و الان بهترین فرصت است که بتونی تغییر کنید و برای همین به شما می گویم که این اصل تغییر خیلی مهم است.

باید یاد بگیری که هر روز در شغلی که دارید. تغییر کنید اگر اشکالی در کسب و کار شما است. باید درستش کنید و اگر احساس می کنید که کسب و کار شما به کل اشتباه است. به راحتی گرچه سخت است قبول کنید، غرور را کنار بگذارید. توهم را کنار بگذارید و اگر بخواهید بگویید که کسب و کارم خوب است. می تواند بهتر هم شود و مواردی شبیه به این بخاطر داشته باشید. اگر خوب بود به اینجا نمی رسیدید. پس الان وقت این است به این تمرکز کنید که چه انتخاب هایی داری و واقعا چه کار باید کنید. این می تواند به شما کمک کند. همیشه این توصیه را به شما نموده ام. باید از کارها و شغل های که می توانید انجام دهید و توانایی ها و انتخاب هایی که دارید. کمال استفاده را ببرید.

با سپاس فراوان از شما دوست عزیز، امیدوارم بیشتری بهره را از مطالب مقاله راهکارهای حس ورشکستگی در افراد برده و شاهد اثرات آن در بهبود زمانبندی خود بوده و آن ها را از طریق ارسال کامنت با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

موفقیت شما روزافزون

حسین عزت خواه ، مدرس موفقیت و کارآفرین


اصل انتظار

حسین عزت خواه

 

مدرس موفقیت و کارافرین

 

الان وقتشه

 

 

عزت خواه دات کام

اصل انتظار
انتظار | اصل انتظار | انتظار کشیدن | انتظار چیست | برای انتظار چه کنیم | با انتظار چه کنیم | انتظار داشتن 
انتظار
اصل انتظار هم فوق العاده و هم خطرناک است. حالا این اصل چیست؟ قرار است که در زندگی ماچه چیزی انجام دهد، دوست من تا حالا شده که انتظار کاری را نداشته باشید و اتفاق بیفتد، مثلاً شاید به من بگویید که من اصلاً انتظار اینکه تصادف کنم را نداشتم. ولی خوب چرا تصادف کردم، چرا پایم شکست، چرا از سرکار اخراج شدم، چرا از همسرم طلاق گرفتم؟ چرا.....و چراهای خیلی زیادی را از من می پرسید .

حالا اصلاً باید چه انتظاری از خود، کائنات ، اطرافیان و از هرکسی که در این کره زمین است داشته باشید؟ اصلاً این انتظار می تواند کاری را عوض کنید یا تغییر بدهد؟ چیزی که اصلاً اتفاق نیفتاده و حالا اگه شما انتظار نداشته باشید. آیا ممکن است که اتفاق بیافتد ؟

من همه این مطالب را اصل انتظار می نامم اما این نکته را بخاطر داشته باشید انتظار داشتن یک اتفاق خوب و مثبت میتواند شما را به آن اتفاق برساند و شاید این سوال را بپرسید که من اگر به تمام چیزهای خوب فکر کنم به تمام اتفاق های خوبی که قرار است رخ بدهد فکر کنم در تمام چیزی های خوبی که فکر میکنم خوب هستند و انتظار دارم که رخ بدهد اگر من تصادف کردم و دزد به خانه ام را دزدید آن موقع مشکل از کجاست ؟

خوب آیا با خود می گویید دراین مقوله و فرمول اشکال وجود دارد؟ خوب به خود می گویید؛ انتظار داشتم که همه چی خوب پیش برود و هیچ وقت انتظار نداشتم که تصادف کنم. ولی خوب چرا این اتفاق افتاد؟ جواب شما اینجاست اگر انتظار داشته باشید که مواردی خوبی بیفته حداقل خود را برای یک اتفاق و شرایط خوب آماده می کنید. وقتی اتفاق بدی می افتد قطعاً طور دیگری آماده شده اید. چون می دانستید که یک حالت خوبی قرار است رخ دهد و در نهایت حداقل چیزی که به دست می آورید اینکه شما آماده هستید.

در اینجا روی سه موضوع مهمی اشاره می کنم که باید به آنها تمرکز کنید و انتظار داشته باشید که آنها رخ دهد .

بر روی اتفاق های خوب تمرکزکنید

مورد اول : موردی که باید روی آن تمرکز کنید، از خود باید انتظار داشته باشید که اتفاق های خوبی رخ دهد؟ خیلی ساده یک کاغذ بردارید و اتفاق های خوبی که دوست دارید؛ برای شما رخ بدهد را بنویسید، تمام مواردی که در ذهن شما است را روی کاغذ بنویسید. در واقعیت دوست دارید که چه اتفاقی بیافتد. همه اینها را لیست کنید و همه آنها باید مثبت باشد، یک جمله به شما می گویم. اینکه هیچ وقت نباید فراموش کنید: شما دقیقا شکل آدمهایی هستید که بیشترین ارتباط را با آنها دارید .

حالا این جمله را برعکس کنید آدمهای اطراف شما دقیقا شکل شما هستند. اگر از آدمهای اطرافتان غر زدید، از اینکه چرا مردم دروغ می گویند اینکه چرا دزد زیاد شده؟ همه این ویژگی ها در خود هستید. گرچه قبولش کمی سخت است، اگر آدمهای اطراف منفی هستند و یا موفقی نیستند. بهایش این است که این موضوع را قبول کنید. تمام آن ویژگی ها در شما هم پیدا می شود.

ببینید دوست من دنیا ، دنیای فرکانس است، آدم ها کسانی را که شبیه به خود شما باشند، جذب می کنند. به همین راحتی اگر می بینید اطرافیان غر می زنند مطمئن باشید که خود شما نیز یک زمانی غر زدید. زمانی بین دوستان خود حرفهای منفی زدید، زیاد انرژی نداشتید، حوصله نداشتید و شاید خود شما آدم دروغ گویی هستید. وقتی می بینید که اطرافیان شما مدام کلاهبرداری می کنند. به همدیگر دروغ می گویند. به دنبال این ویژگی ها در درون خود بگردید و اگر می خواهید که آدمهای اطراف شما برای شما آدم های خوبی باشند. باید خود شما خوب باشید. به همین سادگی همین اتفاق می افتد. گرچه سخت است .

در این دنیایی که زندگی می کنیم دنیای فرکانس است. وقتی که به اتفاق خوب فکر کنید و انتظار داشته باشید که آن اتفاق بیافتد. خوب همان اتفاق برای شما می افتد. ببین دوست من شما زنگ می زنید پیتزا فروشی و یک پیتزا سفارش می دهید. خوب انتظار نداری که برای شما قرومه سبزی بیاورند، مطمئنا درون مغز خود دارید به پیتزا فکر می کنید. پیتزا که رسید به چه شکلی بخورید به چه شکلی سس بزنید و به چه شکلی لذت ببرید یا با آن به چه فیلم و سریالی تماشا کنید. به همین دلیل است که زنگ می زنید پیتزا فروشی و انتظار داری که برای شما پیتزا بیاورید. به همین سادگی.

اصل انتظار را باید دقیقا در ذهن خود توصیف کنید که چه اتفاقی قرار است؛ بیافتد. چه فردی قرار است که در زندگی شما بیاید. وقتی که مثلاً من فلان کسب و کار را شروع کردم. قرار است که برای آن چه اتفاقی بیافتد، باید لیست کاملی از اتفاق هایی که دوست دارید؛ برای شما بیافتد در ذهن، ضمیر ناخودآگاه شما و همه را باید برای اتفاقی که دوست دارید. رخ بدهد آماده کنید.

اگه قرار است که بهترین ماشین را سوار شوید، اگه قرار است پورشه یا فراری یا هر ماشین دیگری که در ذهن شما است. بخرید باید خود را آماده کنید، باید گواهی نامه راننده گی بگیرید و در رابطه با آن ماشین اطلاعات جمع آوری کنید. از قیمت آن ماشین تا اطلاعات و جزئیاتی که می توانید را جمع آوری کنید.

بر روی اتفاق خوب برای اطرافیان تمرکز کنید

مورد دوم : که باید روی آن تمرکز کافی کنید، انتظار اتفاق های خوبی را برای آدم های اطراف خود داشته باشید!

این به این معنی است که باید تجسم کنید که چه اتفاق های خوبی برای آدم های اطراف شما بیافتد. مثلاً به دنبال ترفیع برای همکار شما باشید و هرگز به دنبال این نباشید که همکار شما افت کند و شما جای او را بگیرید. این اتفاق نمی افتد و این خود شما هستید که پایین می آیید و این خیلی ساده است چون دنیا ، دنیای فرکانس است.

چیزی که برای دوست خود می خواهید. برای شما هم اتفاق می افتد. وقتی انتظار یک اتفاق خوب برای دوستان خود داشته باشید. همان اتفاق برای شما هم می افتد. چون در یک فرکانس هستید و مطمئن باشید اگر در فرکانس شما نباشد. قطعاً از زندگی همان شخص بیرون می روید یا هم آنها از زندگی شما بیرون می روند.

حسین عزت خواه | اصل انتظار | مدرس موفقیت | کارافرین |عزت خواه دات کام

ببینید دوست من ذهن مانند یک فضای بازی است که این تحت کنترل شماست. که چه اطلاعاتی وارد آن کنید. اگر مدام خود را با مجلات و شبکه های اجتماعی و اخبار اینکه در کجا جنگ است، سرگرم دارید. چه اتفاق هایی وحشناک افتاده، وقتی که این اتفاقات را در ذهنت و ضمیر ناخودآگاه مرور می کنید، این اتفاقات می افتد و یعنی اینکه شما دارید این اتفاقات را به ذهن ناخودآگاه خود می دهید. ضمیر ناخودآگاه شما هم اصلاً دقت نمی کند که این اتفاقات برای بقیه افتاده یا خیر.

مثلاً در فلان کشور یا هر جایی اتفاق افتاده خیر! اینها را قبول می کند و حالا چه چیزی را به شما پس می دهد. همان اطلاعاتی که به آن دادید را به شما پس می دهد. این اتفاقاتی که وارد کردید به قانون اصل انتظار شما می رود. پس بدون اینکه بدانید انتظار اتفاقات بد را دارید، به همین علت است زمانی که فردی سکته می کند و دو روز قبل می شنود که دوستش سکته کرده و می گوید که چرا سکته زیاد شده، دوست من سکته زیاد نشده این فرد سکته را جذب کرده است. گرچه نمی خواسته است که اتفاق بیافتد ولی سکته اتفاق می افتد.

اگه ندانید و آگاه نباشید در فرکانسی قرار می گیرید که اتفاقات بد برای شما خواهد افتاد. همیشه اطلاعاتی که به ذهن خود وارد می کنید. سعی کنید انتخاب شده از بین اطلاعات مثبت و خوب باشد. چون این اطلاعات به صورت ناخودآگاه وارد ذهن می شود و برا اساس اصل انتظار در زندگی آن را جذب می کنیم و در زندگی اتفاق می افتد.

در مسیر زندگی بر روی اتفاقات خوب تمرکز کنید

اصل سوم : به اتفاق های خوبی فکر کنید که می تواند در مسیر زندگی شما رخ دهد.

به مسیری فکر کنید که بهترین ها برای شما رخ دهد، بهترین پیشنهاد به شما داده شود، بهترین شغل را به شما پیشنهاد کنند، با بهترین آدم ها آشنا شوید، در بهترین رشته ها تحصیل کنید، بهترین کسب و کار را دنبال کنید، با خود اینگونه تجسم کنید که من فردا که روزم را شروع کردم. بهترین اتفاق برای من می افتد. من ایمان دارم و مطمئنم که هر کسی که وارد زندگی من می شود. آدم مثبتی است. به من کمک می کند و من به اهدافم می رسم، هدفدار، هم فرکانس و هم جهت با من است ، یک زندگی ایده آل را برای خود بخواهید. انتظار بهترین ها را برای خود داشته باشید.

دوست من امیدوارم که بتوانید این سه اصل را در زندگی خود بکار بگیرید و به موارد مثبت و خوبی فکرکنید و قطعا و مطمئناً در زندگی شما اتفاق می افتد.

 

با سپاس فراوان از شما دوست عزیز، امیدوارم بیشتری بهره را از مطالب مقاله اصل انتظار در افراد برده و شاهد اثرات آن در بهبود زمانبندی خود بوده و آن ها را از طریق ارسال کامنت با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

موفقیت شما روزافزون

حسین عزت خواه ، مدرس موفقیت و کارآفرین


چه موقع و چه افرادی را باید از زندگی حذف کنیم؟

حسین عزت خواه

 

مدرس موفقیت و کارافرین

 

الان وقتشه

 

 

عزت خواه دات کام

 

چه موقع و چه افرادی را باید از زندگی حذف کنیم؟

حذف آدمهای منفی | حذف میکنم آدمها را | حذف آدم های منفی | حذف آدم های اضافی | حذف آدمهای اضافی | آدمهای منفی | حذف ادما | حذف آدمهای بیخود | چه موقع و چه افرادی را باید از زندگی حذف کنیم
چه افرادی را چه زمانی از زندگی خود حذف کنیم؟

حالا این افراد می تواند دوست صمیمی ، همسر ، کارمند ، رئیس یا حتی فردی که در زندگی خود نقش به سزایی دارد. چه موقع باید این افراد را 100% از زندگی خود کنار بگذاریم و حذف کنیم؟

افراد موثر

مورد اول: افرادی در کنار ما هستند که نقش موثری در زندگی شما دارند، بعضی اوقات ما انتخاب هایی داریم که آنها در زندگی ما بمانند یا نمانند؟ ممکن است که این انتخاب کل مسیر زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد. نکته اینجاست که چه موقعی باید آنها را ترک کنیم یا از آنها فاصله بگیریم. این خیلی مهم است که بعضی اوقات در شرایطی قرار می گیریم و مغز شما کار نمی کند و دلم شما نمی خواهد که این افراد باید در زندگی ما بمانند یا خیر؟

حسین عزت خواه |چه موقع و چه افرادی را باید از زندگی حذف کنیم؟ | مدرس موفقیت | کارافرین |عزت خواه دات کام

اگر دقت کرده باشید مساله طلاق سخت ترین مسائلی است که می تواند در زندگی یک شخصی اتفاق بیافتد. ولی یک شخص باید چه زمانی تصمیم بگیرد که طلاق بگیرد. از شرکت بیرون بیاید و قید دوستان خود را بزند. این خیلی مهم است که اگر آن انتخاب درست اتفاق نیافتد. شاید یک مسیر طولانی از زندگی 20 یا 30 سال از آن زندگی را از دست بدهد.

افراد سوء استفاده گر

مورد اول: اگر احساس کردید که فردی از شما سوء استفاده می کند، وقت این است که بلافاصله با آن فرد قطع رابطه کنید. فوق العاده باید حواس خود را جمع کنید که هیچ جای بخششی برای سوء استفاده وجود ندارد، اگر احساس کردید که چه از لحاظ مالی ، فیزیکی و روحی کسی از شما سوء استفاده می کند باید بگویم که وقت این نیست که شما او را نادیده بگیرید، ببخشید. زیرا مطمئناً بعد از آن اتفاق های بدتر و بزرگتری رخ می دهد. الان باید تصمیم خود را بگیرید. بلافاصله از او فاصله بگیرید و هرگز به تعویق نیندازید خیر! بلافاصله باید از آن شخص، شرکت و یا هر کسی که است فاصله بگیرید، زیرا ممکن است که در آینده به شما ضررهای زیادی بزند.

صحبت هایی که نتیجه ای ندارند

مورد دوم: این مورد بیشتر در مورد کاری و دوستان به کار برده می شود، اینکه زمانی ما با فردی که صحبت می کنیم. این صحبت های ما به هیچ نتیجه ای نمی رسد، مثلا یک موضوعی را مطرح می کنیم. بارها و بارها راجعش صحبت می کنیم. ولی خوب به هیچ نتیجه ای نمی رسیم. می بینیم که شرایط مثل قبل است و اینجا دوست من باید این فرد را در زندگی عوض کنید. نه اینکه او آدم بدی است یا اینکه شما شخصیت بدی دارید خیر!

شما به لحاظ دوستانه و کاری به هم نمی خورید چون از لحاظ فرکانس مغزی با همدیگر فرق دارید. به چیزهایی که هر دوی شما فکر می کنید. در دنیاهای متفاوتی قرار دارید و شما به جای اینکه بخواهید وقت خود را صرف این کنید که دنیاهای خود را با هم دیگر به هم شبیه کنید. بهتر است که یک فرد مناسب خود را پیدا کنید که مناسب شرایط کاری شما باشد. ببینید دو چرخ دنده که کنار هم قرار می گیرند شما می توانید به زور آنها را در کنار هم قرار دهید که مطمئناً چرخ ها از بین می رود.

شکسته می شود و شاید با هم جور شوند و دو چرخ دنده ای که با هم جور هستند با کوچک ترین فشار با همدیگر هماهنگ می شوند. در زندگی هم اینگونه است و با مکالمه اول خیلی ساده درست می شود

پس به دنبال آدمی باشید که در چرخ دنده زندگی دقیقاً همانطوری باشد که شما هستید. دقیقاً همانطوری که شما را از همه لحاظ بفهمد. همه برنامه های بزرگ دنیا زمانی به موفقیت می رسند که آدمهایی با هم کار می کنند که حرف، برنامه و مغز همدیگر را متوجه می شوند. می فهمند و وقت شما را به این صرف نمی کنند که به همدیگر یک چیزی را ثابت کرده و همدیگر را قانع کنند. سیستم اینطوری کار نمی کند، پس دنبال آدمی باشید که با شرایط فرکانسی و باورهای شما همسو باشد.

کمک می خواهید و جوابی نمی گیرید

مورد سوم: زمانی که از دوست یا همکار کمک می خواهید و می بینید که جوابی از او نمی گیرید. این اتفاق بارها تکرار می شود و در اصل رد می شوید. به همین دلیل است که می گویم که آن فرد هم نمی تواند آدم مناسب زندگی شما باشد. ببینید همه آدمها یک دایره ای در زندگی خود دارند که می توانند بگویند که این دایره از آن افراد ساخته می شود. حالا این دایره را می توانیم با هوشمندی بسازیم و هرکسی که وارد زندگی ما شد.

در این دایره قرار دهیم ولی خوب اگر به دنبال موفقیت هستید. اگه به دنبال سلامت و آرامش هستید. باید با دقت این دایره را بسازید. زیرا متقابلاً زمانی که به کمک نیاز دارید. باید افرادی در زندگی باشند که به شما کمک کنند و دلگرمی دهند. پس زمانی که دارید از آنها کمک درخواست می کنید و از سمت آنها جوابی به درخواست شما داده نمی شود بدانید که آن فرد مناسب زندگی برای شما نیست.

تا اینجا سه نکته مهم را بررسی کردیم و تا اینجا باید متوجه اهمیت این موضوع شده باشید که کل زندگی ما تحت الشعاع روابط انسانی است که با همدیگه داریم. پس به این نکات دقت کنید و این ها را اجرایی کنید قطعاً زندگی بهتری خواهید داشت.

 

با سپاس فراوان از شما دوست عزیز، امیدوارم بیشتری بهره را از مطالب مقاله چه موقع و چه افرادی را باید از زندگی حذف کنیم؟ در افراد برده و شاهد اثرات آن در بهبود زمانبندی خود بوده و آن ها را از طریق ارسال کامنت با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

موفقیت شما روزافزون

حسین عزت خواه ، مدرس موفقیت و کارآفرین