الان وقتشه

من حسین عزت خواه درصدد هستم از طریق این وبلاگ به نکاتی اشاره کنم که بتوانید به بهترین مدل از آن بهره و زندگی خود را تغییر دهید. با من همراه باشید.

الان وقتشه

من حسین عزت خواه درصدد هستم از طریق این وبلاگ به نکاتی اشاره کنم که بتوانید به بهترین مدل از آن بهره و زندگی خود را تغییر دهید. با من همراه باشید.

چگونه مشکلات و ناراحتی ها را پشت سر بگذاریم؟

حسین عزت خواه

 

مدرس موفقیت و کارافرین

 

الان وقتشه

 

 

عزت خواه دات کام

چگونه مشکلات و ناراحتی ها را پشت سر بگذاریم؟

مشکلات و ناراحتی ها | پست سر گذاشتن مشکلات | ناراحتی ها و مشکلات | ناراحتی چیست | در مواقع ناراحتی چه کنیم | در مواقع سختی چه کنیم | ناراحتی ها را پشت سر بگذارید | چگونه مشکلات را پشت سر بگذارید | چگونه ناراحتی ها را پشت سر بگذارید

 

مشکلات و ناراحتی ها را پشت سر بگذاریم؟
در زندگی بعضی مواقع اتفاقاتی می افتد که زیاد خوشایند نیست و ما دوست نداریم که این اتفاقات بیفتد، ولی خوب حالا دو رویکرد وجود دارد. یکی اینکه چه کارهایی باید انجام دهیم که اتفاقات بد در زندگی ما کمتر بیافتد و مورد دوم الان که این اتفاق افتاد چطور باید با این مشکل و ناراحتی روبرو شویم؟ چه کار کنیم که کمتر آزار ببینیم؟ بتوانیم راحتتر ازآن بگذریم و به سمت آینده برویم. در این بخش سه نوع برخوردی که در مورد مشکلات اتفاق می افتد؛ را با هم بررسی می کنیم. تا ببینیم به چه شکل می توانیم راحت تر با موضوعات کنار بیاییم، یا اصلأ آنها را نبینیم یا آن ها را حل کنیم تا بتوانیم زندگی با آرامش بیشتری را تجربه کنیم.

خوب دوست من، تصور کن که مشکل برای ما اتفاق افتاده است، مثلأ ما با دوستمان دچار درگیری شدیم، دعوایی با رئیس شرکت یا با همسر خود یا با هر کسی دیگری اتفاق افتاده است. اتفاق بدی که نمی خواستیم بیافتد رخ داده است، خوب رویکرد اول این سئوال را از خودمان بپرسیم: "دوست داریم با ما چه رفتاری شود؟" خیلی سوال ساده ای است، باید بدانید دوست دارید بقیه آدمهای در زندگی خود با شما چه رفتاری داشته باشند؟ دقیقا این رفتار را باید برای خود توصیف کنید، برای خودت توضیح بدهید چه انتظاری از بقیه دارید که به چه شکلی با شما برخورد کنند؟

حسین عزت خواه | چگونه مشکلات و ناراحتی ها را پشت سر بگذاریم؟ | مدرس موفقیت | کارافرین |عزت خواه د

مورد دوم ، انتظار دارید متقابلا چه برخوردی با بقیه داشته باشید؟ این به این شکل است که بعضی مواقع تصمیم می گیرید با بقیه بد صحبت کنید، زمانی که چیزی که می گویید را نمی فهمند. دوست دارید که با عصبانیت به آنها بگویید یا نه طرز گفتن شما چگونه است. اما خوب این وسط قدرت انتخاب هم نقش بسیار مهمی دارد برای اینکه می توانید انتخاب کنید که یک جمله را به چه شکلی به دوست و همکار خود یا به هر کسی بگویید.

می توانید با عصبانیت به او بگویید یا اینکه با یک لحن خوبی به اون توضیح دهید. گرچه این کار را ده بار دیگر هم تکرار کنید. شما حق انتخاب دارید، می توانید توضیحات خود را بیشتر انجام دهید و لحنی که با توضیح دارید نیز متفاوت کنید. اینها همه قدرت انتخاب را نشان می دهد. حالا قدرت انتخاب شما چیست؟ این را باید مشخص کنید که خود شما عمیقا از نظر شخصیت به چه حالتی دوست دارید با بقیه رفتار کنید؟

من می دانم شاید خیلی از ما دوست نداشته باشیم خیلی خوب با بقیه رفتار کنیم ، خیلی صبور باشیم ولی انتظار داریم بقیه اینگونه با ما رفتار کنند. نه دوست من! ما یک آینه ای هستیم در مقابل طرف مقابل خود و همچنین بر عکس، اتفاقی که می افتد. مطمئن باشید شما هم در آن دخیل هستید، شما هم در جریان بودید. حالا با اینکه بگویید نه اصلا به من هیچ ربطی ندارد که این اتفاق ها می افتد، نه دوست من! دقیقا یاد آینه بیافتید، هر اتفاقی که می افتد. شاید بازخوردی از همان رفتار شما باشد که انجام دادید، شاید زمانهایی اصلا یاد شما نباشد چه حرفهایی زدید.

با چه لحنی با دوست خود صحبت کردید، ولی این انرژی منفی را به آنها دادید ، آنها هم به شما برگرداندند، برای همین من از شما این دو سوال را پرسیدم، اگر بتوانید جواب مشخصی برای این دو سوال داشته باشید و هر چقدر جوابهای این دوستان را به هم نزدیکتر کنید. می توانم به شما بگویم خیلی در این راه موفق می شوید. برای اینکه اگر جوابها از هم فاصله داشته باشید، شما فکر کنید که بله بقیه باید با من خوب رفتار کنند، صبور باشند.

لبخند بزنند و دعوا نکنند ولی خود انتظار دیگری داشته باشید، خوب اینجا مشکلی است، باید انتظارات شما دقیقا یکی باشد. چیزی که شما دوست دارید بقیه برای شما انجام دهند و با شما رفتار کنند، شما هم دقیقا باید همان رفتار را کنید. اگر انتظار دارید وقتی از کسی سوال می پرسید. برای شما توضیح دهد، خیلی با حالت خوشرویی به شما پاسخ دهد. خوب شما هم باید متقابلا همینگونه باشید، صبور باشید.

اگر کسی سوالی پرسید به او توضیح بدهید، ولی وقتی بگویید من حوصله ندارم با بقیه صحبت کنم یا حوصله ندارم جواب سئوالی را ده بار بدهم خوب چه اتفاقی می افتد ؟ در اصل دارید آدمهایی را جذب زندگی خود می کنید، که آنها هم حوصله ندارند، دقیقا آنها هم باید مثل شما باشند، در فرکانس شما باشند تا این اتفاق بیافتد، یعنی تو هر طور که هستید مطمئن باشید. کسی در زندگی شما می آید که مثل خود شما است.

حالا می خواهید خوب باشید یا بد، برای کائنات فرقی ندارد که شما خوب یا بد هستید، چه ویژگی های رفتاری دارید، نه! همانگونه که آدمها به زندگی شما می آیند، پس حواس خود را جمع کنید که چگونه با اطرافیان رفتار می کنید چگونه با دوستان، رئیس و یا هر کس دیگری صحبت می کنید. چون بازخورد همین برخورد شما به خود شما بر می گردد. اصلا در کنترل کسی نیست و این قدرت کائنات است. نمی توانید با آن مبارزه کنید، بگویید که نه من می خواهم مثلا این کار بد را کنم. با فلان لحن بدی صحبت کنم ولی انتظار داشته باشید که اتفاقات خوب برای شما بیافتد، نه!

من اعتقاد دارم اگر احساس خوبی داشته باشید، اگر خود را از انرژی های منفی رها کنید، مثلا از اینکه شما از فلان شخص بدتان می آید یا اینکه چرا تنها اتفاقات بد بری شما می افتد. ببینید مسلما شما دارید این اتفاقات را جذب می کنید و دوباره و دوباره اتفاق می افتد. شاید به خود بگویید که چرا ده سال است که این اتفاقات تکرار می شود، خوب جوابش همین است. اگر خود را خالی کنید و احساسات منفی را کنار بگذارید.

مطمئن باشید دفعه بعدی که قرار است اتفاقی بیافتد، اتفاق نسبتأ خوبی برای شما خواهد افتاد، چون اگر تمام احساس و روحیه دورن خود را در یک دایره تجسم کنید، اتفاقاتی برای شما خواهد افتاد که شبیه دایره است، ولی وقتی اضلاع زیادی در داخل دایره به حالت ستاره می کشید، خوب کم کم این ضلع ها شکل دایره وار را عوض می کند و چیزهایی را که باید جذب کنید که در شکلی که شما تجسم کرده اید جا شود مسلما دیگر مواردی مثل دایره را جذب نمی کنید .

مورد سوم الان از خود بپرسید و بگویید : "همین حالا چه می خواهم؟" الان من دلم چه چیزی می خواهد؟" واقعا از اینکه بقیه چه رفتاری با شما کردند و شما چه رفتاری با بقیه کردید را کنار بگذارید، به من جواب دهید که شما واقعا الان چه می خواهید؟ انتظار دارید چه سبک آدمهایی وارد زندگی شما شوند؟ انتظار دارید آدمهایی که در زندگی شما هستند باشما چه رفتاری داشته باشند؟ اگر فلان اتفاقات می افت. آنها را کنار بگذارید.

الان دوست داری چه اتفاقی برای شما بیافتد؟ دوست من امروز که گذشت به هیچ وجه دیگر نمی توانید. آن را برگردانید، اگر سرمایه دار، ثروتمند و اگر میلیاردها دلار پول داشته باشید، هرگز نمی توانید دیروز را برگردانید، پس اگر زمان گذشت شما چیزی ر از دست دادید. دیگر هیچوقت نمی توانید بدستش بیاورید. من در سمینارهایم گفته ام اگر کسب و کار شما سقوط کرد. اگر شکست خوردید هیچ اشکالی ندارد، باز می توانید شروع کنید، ولی اگر زمان را از دست دادید.

اگر بیست و هفت سالگی خود یا سی سالگی را از دست دادید. متاسفانه من هر چقدر هم که بخواهم به شما انگیزه دهم نمی خواهم دروغ بگویم، شما دیگر هیچوقت بیست و هفت سال نمی شود، پس حواس خود را جمع کنید. اگر امروز را ناراحت بودید و ناراحت گذراندید این روز در تاریخ ثبت می شود روی آن روز خط بکشید و بنویسید که ناراحت بودید و آن روز را از دست دادید، هیچ کسی هم نمی داند که چند سال و یا چند روز دیگر زنده است، این روزهاست می گذرد، حالا می توانید خیلی خوشحال باشید، از زندگی لذت ببرید، احساس خوشحالی کنید، می توانید هم نه به هر دلیلی آن روز خود را بد بگذرانید، ناراحت باشید و از دست بدهید.

اما نکته آخر، مثالی به ذهنم رسید. مطمئنم که در زندگی تأثیر مثبتی خواهد داشت، من اعتقاد دارم احساسات ما آدمها به یک چمدان یا کیفی شبیه است که برای مسافرت استفاده می کنیم. احساسات منفی دقیقا شبیه سنگ است، مثل یک جسم خیلی سنگین است که شما در آن کیف گذاشته و با خود حمل می کنید، از خود بپرسید که تا کجای دنیا می خواهید این کیف ها را بیشتر کنید، چرا می خواهید کیف های سنگین با خودت حمل کنید، که چه اتفاقی بیافتد؟ من زمانی که می خواستم به یک مسیری به صورت هوایی سفر کنم.

قصد داشتم که یک بلیط هواپیما بخرم که متوجه شدم یک سری از شرکت های هواپیمایی قوانینی دارند که اجازه نمی دهند که مسافر تعداد زیادی کیف با خودش حمل کند، هر چقدر هم که پول دهید مهم نیست، اصلا اجازه نمی دهند بیش از یک حدی کیف با خود داشته باشند ، برای من خیلی جالب بود .

در زندگی هم به یک جایی می رسید که باید از دست این همه احساسات منفی که در داخل همین کیف و کوله هایی که جمع کرده اید. خلاص شوید هر روز با خود کوله باری از احساسات و موارد منفی دارید که همراه شما است. از این کشور به کشور دیگری، از این اداره به اداره بعدی، از این کسب و کار به کسب و کار بعدی حمل می کنید. در زندگی هم مثل این شرایطی که در سفرمن برای حمل کیف ها و کوله اتفاق افتاد.

دیگر حق ندارید که کوله ها و کیف های خود را سنگین کنید و حق ندارید که وارد یکسری از کارها، سطوح متفاوت زندگی شوید. زیرا دیگر ظرفیت خود را با مواردی منفی پر کرده اید و هرگز نمی توانید زندگی عالی را تجربه کنید، دوست من به یاد داشته باشید، نباید این ساک ها را هر روز سنگین تر کنید، به دنبال این باشید که هر روز از وزن آن کم کنید. اگر می خوای احساس خوبی پیدا کنید، اگر می خوای کل این دنیا را ببینید.

حالا این دنیا می تواند کل آدم های دنیا باشد، اگر می خواهید با همه ارتباط داشته باشید، یا با همه دوست باشید، که از زندگی لذت ببرید اینقدر وزن این کیف ها و کوله ها را اضافه نکنید. تنها و اصلی ترین ضرر آن به خود شماست، زیرا باید هر روز این احساسات منفی را با خود حمل کنید، پس بهترین راه این است که تمام احساسات منفی را کنار بگذارید و به این فکر کنید که دوست دارید همین الان بقیه با شما چه رفتاری را داشته باشند.

دقیقا همان رفتار را خود شما انجام دهید این اصلی ترین کلیدی است که می خواهید به آرامش برسید، اگر هم اتفاق بدی افتاد همین سه رویکرد قطعا شما را راهنمایی می کنید تا حال شما بهتر شود، این سوال کلیدی واقعا تاثیر گذار و متحول کننده است و اگر می خواهید حال شما بهتر شود، از خود بپرسید :" همین الان من چه می خواهم؟" روی آن تمرکر کنید، بر روی چیزی که می خواهید حال را بهتر کند تمرکز کنید. "الان من چه می خواهم؟ "

 

با سپاس فراوان از شما دوست عزیز، امیدوارم بیشتری بهره را از مطالب مقاله چگونه مشکلات و ناراحتی ها را پشت سر بگذاریم؟ برده و شاهد اثرات آن در بهبود زمانبندی خود بوده و آن ها را از طریق ارسال کامنت با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

موفقیت شما روزافزون

حسین عزت خواه ، مدرس موفقیت و کارآفرین

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.